بررسی ساختاری و محتوایی ادبیات داستانی کودک با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 39
فایل این مقاله در 21 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICMBA04_1018
تاریخ نمایه سازی: 18 مهر 1404
چکیده مقاله:
هدف این پژوهش بررسی ساختاری و محتوایی ادبیات داستانی کودک با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی بود. این پژوهش به روش توصیفی و تحلیلی و با جمع آوری اطلاعات به روش اسنادی صورت پذیرفته است. محقق به دنبال روشن کردن این مطلب بوده است که ساختار و محتوا ادبیات داستانی کودک با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی چگونه تحت تاثیر گفتمانهای جامعه تفسیر شده اند. در واقع با آشکارسازی عناصر گفتمان ادبیات داستانی کودکان برای این هدف سه اثر «ماهی کوچک و دنیای بزرگ»، «کرم شبتاب گرسنه» و «روز برفی» به دقت تحلیل شدند تا عناصر ساختاری و محتوایی مورد نظر روشن گردد. به دلیل سروکار داشتن با نمادها و محتوای نمادین متون ادبی از روش تحلیل گفتمان انتقادی برای تحلیل این متون استفاده شد. مهمترین مضامین آثار مورد مطالعه در قالب اهداف و الگوهای رفتاری نشان داده شده است. نتایج نشان داد که این آثار به عنوان حاملهای پیامهای فرهنگی و اجتماعی در شکل دهی به هویت کودکانه عمل می کنند. این داستانها با استفاده از ساختارهای مختلف روایت و شخصیت پردازی گفتمانهای غالب جامعه را بازتاب می دهند. به طور عمده به کشف دنیای پیرامون رشد فردی و بازتاب احساسات کودکان در موقعیت های مختلف پرداخته اند و به طور غیر مستقیم مفاهیمی چون استقلال، مسئولیت اجتماعی و هویت سازی را مطرح می کنند. نتایج نشان داد که با توجه به ساختار کلاسیک رشد، فردی کودکان باید از محیط های محدود خود فراتر روند و با پرسشگری و کنجکاوی به کشف دنیای جدید بپردازند. در واقع به کودکان این مفهوم را آموزش می دهد که تکامل و تغییرات طبیعی بخش جدایی ناپذیر از زندگی است. از منظر گفتمان انتقادی، این داستانها در شکل دهی به احساسات جمعی و اجتماعی کودک در مقابل محیط طبیعی و انسانی اطراف خود موثر است. تاکید بر تضادهای مفهومی "ترس-شجاعت" و "کودکی-بالغی" به طور غیر مستقیم به انتقال پیامهایی درباره حق انتخاب و جستجوی مستقل کودکانه کمک می کنند. روابطی که در این داستانها به تصویر کشیده می شود، به نوعی زیرساخت های اجتماعی و فرهنگی را نمایان می کند که کودک در آن رشد می کند. این تحلیل گفتمانی به ما کمک می کند تا درک عمیق تری از ادبیات کودک پیدا کنیم و نشان دهیم که چگونه قدرت های اجتماعی، فرهنگی و معرفتی در این آثار به کودکان منتقل می شوند. این پژوهش درک عمیق تری از لایه های پنهان و معانی نهفته در ادبیات داستانی کودک را نشان داد. پیشنهاد می گردد که استفاده از روش های تحلیل گفتمان انتقادی برای بررسی رابطه میان زبان و قدرت در ادبیات کودکانه، به ویژه در داستان هایی که پیامهای اخلاقی و اجتماعی دارند، به عنوان یک ضرورت ایجاد شود.
نویسندگان
فاطمه جمالی
استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور تهران ایران
ناهید مقصودی
دانشجوی کارشناسی ارشد ادبیات عامه دانشگاه پیام نور تهران ایران