مقایسه تاثیر تدریس انسانی و تدریس مبتنی بر هوش مصنوعی بر یادگیری مفاهیم پیچیده
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 20
فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
RRCONF01_2180
تاریخ نمایه سازی: 18 مهر 1404
چکیده مقاله:
این مقاله به منظور انجام یک مقایسه انتقادی و جامع میان تاثیر تدریس انسانی و تدریس مبتنی بر هوش مصنوعی (AI) بر عمق و کیفیت یادگیری مفاهیم پیچیده تدوین شده است. مفاهیم پیچیده در این پژوهش به آن دسته از دانش ها و ایده های انتزاعی اطلاق می گردد که برای درک کامل آن ها، صرفا حفظ کردن اطلاعات کافی نیست، بلکه مستلزم تحلیل عمیق، استدلال استنتاجی و توانایی برقراری ارتباط ساختاری میان چندین مولفه دانشی است؛ نظیر نظریه های پیشرفته علمی، مدل های پیچیده اقتصادی، یا مفاهیم انتزاعی فلسفی. در واقع، یادگیری این مفاهیم بیشترین بار شناختی ذاتی را به همراه دارد.هدف اصلی، تبیین دقیق نقاط قوت و محدودیت های ذاتی هر یک از این دو رویکرد آموزشی در مواجهه با چالش های یادگیری مفاهیم پیچیده است. از یک سو، تدریس انسانی با پشتوانه چندین قرن تکامل در علوم تربیتی و روانشناسی، از ابزارهای منحصر به فردی چون هوش عاطفی، شهود و همدلی بهره می برد. معلم انسانی قادر است با ایجاد انگیزه درونی، فراهم کردن یک الگوی تفکر (Modeling) و ارائه بازخورد کیفی و زمینه مند، به دانش آموزان در عبور از موانع ذهنی مفاهیم دشوار کمک کند و زمینه را برای پرورش تفکر انتقادی و مهارت های سطح بالاتر شناختی فراهم سازد. این رویکرد در مواقعی که نیاز به درک زمینه ای، انتقال ارزش ها یا ایجاد یک مدل ذهنی منعطف باشد، برتری خود را نشان می دهد.از سوی دیگر، تدریس مبتنی بر هوش مصنوعی، که عمدتا در قالب سیستم های آموزشی هوشمند (ITS) و یادگیری تطبیقی ظهور یافته، در حوزه هایی که نیازمند کارایی، دقت و مقیاس پذیری هستند، انقلابی به پا کرده است. هوش مصنوعی می تواند با استفاده از الگوریتم های پیچیده، تجربه یادگیری را برای هر دانش آموز به صورت آنی و پویا شخصی سازی کند؛ محتوا و سختی تمرینات را دقیقا با نقاط ضعف و قوت فرد تطبیق دهد. قابلیت های AI در تحلیل داده های یادگیری در مقیاس وسیع، شناسایی دقیق شکاف های دانشی و ارائه شبیه سازی های تعاملی برای تجسم مفاهیم انتزاعی، آن را به ابزاری بی نظیر برای مدیریت بار شناختی اضافی تبدیل می کند.نتیجه گیری مقاله حاکی از آن است که تقابل میان این دو رویکرد، یک بازی با حاصل جمع صفر نیست. در نهایت، موثرترینراهکار برای بهینه سازی فرآیند یادگیری مفاهیم پیچیده، اتخاذ یک رویکرد هم افزایی و ترکیبی (Hybrid) است؛ جایی که هوش مصنوعی نقش دستیار هوشمند (Co-pilot) را برای معلم ایفا می کند و او را از وظایف روتین رها می سازد، تا معلم بتواند بر نقش حیاتی خود به عنوان مربی، تسهیل گر بحث های عمیق و پرورش دهنده هوش عاطفی و اجتماعی تمرکز کند. پیاده سازی موفق این الگو در نظام های آموزشی، نیازمند غلبه بر چالش های جدی زیرساختی، فرهنگی، و اخلاقی (مانند حفظ حریم خصوصی داده ها) است.
کلیدواژه ها:
تدریس انسانی ، هوش مصنوعی در آموزش ، یادگیری مفاهیم پیچیده ، سیستم های آموزشی هوشمند (ITS) ، یادگیری تطبیقی ، شخصی سازی آموزش ، تفکر انتقادی ، آموزش ترکیبی.
نویسندگان
الهام حسینیان
کارشناسی روانشناسی بالینی