اثرات آموزش تفکر انتقادی بر افزایش خلاقیت و انگیزش تحصیلی دانش آموزان ابتدایی
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 12
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
SREDCONF01_1732
تاریخ نمایه سازی: 17 مهر 1404
چکیده مقاله:
این مقاله به بررسی رابطه هم افزا و متقابل میان سه سازه بنیادین در تعلیم و تربیت یعنی تفکر انتقادی، خلاقیت و انگیزش تحصیلی در دانش آموزان دوره ابتدایی می پردازد. در یک تصور رایج اما نادرست، تفکر انتقادی با ماهیت تحلیلی و ارزیابانه اش، به عنوان نیرویی مخالف و محدودکننده خلاقیت که نیازمند رهایی و تفکر واگراست، تلقی می شود. این نوشتار با به چالش کشیدن این دوگانگی، استدلال می کند که تفکر انتقادی و خلاقیت نه تنها متضاد نیستند، بلکه دو بال ضروری برای پرواز فکری و نوآوری به شمار می روند که در بستری از انگیزش درونی رشد می کنند. این مقاله با رویکردی توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که راهبردهای آموزشی مبتنی بر تفکر انتقادی، مانند برنامه فلسفه برای کودکان (P۴C) و یادگیری مبتنی بر پرسشگری، با ایجاد یک محیط کلاسی مبتنی بر کاوش، گفتگو و پرورش فضیلت های فکری مانند کنجکاوی و گشودگی ذهنی، به طور همزمان هر سه متغیر را تقویت می کنند. تفکر انتقادی، ابزارهای لازم برای ارزیابی، پالایش و توسعه ایده های خلاقانه را فراهم می آورد و خلاقیت، ماده خام و گزینه های جدید را برای تحلیل انتقادی تولید می کند. علاوه بر این، این مقاله با بهره گیری از چارچوب نظریه خودمختاری (SDT)، نشان می دهد که چنین محیط یادگیری فعالی با برآورده ساختن نیازهای روانشناختی بنیادین کودکان به استقلال، شایستگی و تعلق، منجر به افزایش چشمگیر انگیزش تحصیلی درونی می شود. در نهایت، نتیجه گیری می شود که ادغام آموزش تفکر انتقادی در برنامه درسی دوره ابتدایی، یک راهبرد کلیدی برای پرورش نسلی نوآور، باانگیزه و دارای استقلال فکری است.
کلیدواژه ها:
تفکر انتقادی ، خلاقیت ، انگیزش تحصیلی ، دوره ابتدایی ، فلسفه برای کودکان (P۴C) ، یادگیری مبتنی بر پرسشگری ، نظریه خودمختاری ، فضیلت های فکری
نویسندگان
عزیز اله دشتیان
کارشناسی ادبیات فارسی دانشگاه پیام نور گچساران آموزش ابتدایی اداره آموزش و پرورش کهگیلویه