نقش هوش مصنوعی در تحلیل سبک و زبان ادبیات معاصر ایران و تاثیر آن بر روش های تدریس ادبیات فارسی
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 19
فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
RRCONF01_2117
تاریخ نمایه سازی: 14 مهر 1404
چکیده مقاله:
این مقاله پژوهشی به بررسی عمیق و چندوجهی نقش هوش مصنوعی (AI) در تحلیل سبک و زبان ادبیات معاصر ایران و همچنین سنجش تاثیر دگرگون ساز آن بر روش های سنتی تدریس ادبیات فارسی می پردازد. هدف اصلی این تحقیق، اثبات این فرضیه است که کاربرد فناوری های محاسباتی، به ویژه پردازش زبان طبیعی (NLP) و یادگیری ماشین (ML)، می تواند به مراتب فراتر از توانایی های نقد سنتی، لایه های پنهان، ظرایف سبکی، و الگوهای زبانی را در پیکره ی وسیع متون معاصر فارسی (شعر، داستان، و نقد) آشکار سازد.روش شناسی این پژوهش بر پایه ی رویکرد تحلیلی-توصیفی با تمرکز بر مطالعات محاسباتی ادبیات (Digital Humanities) استوار است. در این مسیر، ابتدا مبانی نظری و تکنیک های استایلومتری (سبک سنجی کمی) معرفی می شوند و سپس چگونگی به کارگیری مدل های AI برای حل چالش های زبان شناختی خاص زبان فارسی مورد بحث قرار می گیرد. این مدل ها قادرند فرکانس و توزیع دقیق واژگان کلیدی، پیچیدگی نحوی جملات، الگوهای دستوری غیرمعمول، و حتی میزان استفاده از استعارات و مجازهای خاص را در آثار نویسندگان بزرگی چون صادق هدایت، جلال آل احمد، یا فروغ فرخزاد با دقت عددی (Quantitative) تحلیل کنند. یافته های مورد انتظار نشان می دهد که هوش مصنوعی می تواند با شناسایی خودکار عناصر سبکی، یک "اثر انگشت زبانی" منحصر به فرد برای هر نویسنده تعیین کرده و درک ما از تحولات سبکی ادبیات فارسی معاصر را با مستندات داده محور ارتقا بخشد.در بخش دوم مقاله، تاکید ویژه ای بر کاربرد این تحلیل های کمی در حوزه آموزش و تدریس ادبیات فارسی صورت گرفته است. استفاده از هوش مصنوعی نه تنها با ارائه ابزارهای بصری سازی (مانند ابر کلمات یا نقشه های موضوعی) به معلم اجازه می دهد تا تفاوت های سبکی را به صورت عینی و ملموس به دانش آموختگان نشان دهد، بلکه با فراهم آوردن امکان فردی سازی فرآیند یادگیری (Personalized Learning)، به هر دانشجو کمک می کند تا بر اساس نقاط قوت و ضعف زبانی خود، به تمرین ها و متون هدفمند دسترسی یابد. این رویکرد، نقش معلم را از یک مفسر صرف به یک تسهیل گر و تحلیل گر داده های ادبی تبدیل کرده و سواد دیجیتال و محاسباتی را به مهارت های ضروری دانشجویان ادبیات می افزاید.در نهایت، نتیجه گیری مقاله بر این اصل تاکید دارد که هوش مصنوعی ابزاری تکمیلی و توانمند است که در هم افزایی با نقد انسانی، می تواند افق های جدیدی را در پژوهش و آموزش ادبیات فارسی بگشاید و به کارایی و عمق روش های تدریس کمک شایانی نماید. غلبه بر چالش هایی نظیر کمبود پیکره های استاندارد و غنی فارسی، نیازمند همکاری بین رشته ای مستمر میان متخصصان ادبیات، زبان شناسی و علوم کامپیوتر است.
کلیدواژه ها:
کلمات کلیدی :هوش مصنوعی (AI) ، پردازش زبان طبیعی (NLP) ، تحلیل سبک ، ادبیات معاصر ایران ، زبان شناسی پیکره ای ، روش های تدریس ادبیات فارسی ، استایلومتری.
نویسندگان
لیلا غلامین میانگفشه
لیسانس زبان وادبیات فارسی دانشگاه آزاد رشت