کاوشی بر تقاطع برنامه درسی ناکارآمد و دیدگاه سنتی در آموزش و پرورش

برنامه های درسی به مثابه موتور محرک مراکز آموزشی در توفیق یا شکست آنها نقش کلیدی ایفا می کنند؛ غیرنافع بودن برنامه های درسی می تواند اثرات منفی مانند کاهش عملکرد تحصیلی، کاهش انگیزه و ترک تحصیل دانش آموزان را موجب شود. همچنین به نظر می رسد برنامه درسی غیر اثربخش می تواند زمینه ساز فراهم نیامدن نیروی متخصص در جامعه گردد؛ لذا در این پژوهش به شناسایی ارتباط میان برنامه های درسی ناکارآمد پرداخته شد تا بتوانیم پیشنهاداتی در دیدگاه آموزش سنتی و واکاوی خلاها و کاستی های برنامه مزبور در آموزش و پرورش ارایه دهیم. روش آماری این تحقیق تلفیق روش های میدانی و کتابخانه ای است. پدیده ها تصادفی می باشد و در طراحی پرسشنامه از مقیاس لیکرت استفاده گردید. در این پژوهش از ۴۹ تن از معلمین با سابقه و با تجربه نظرخواهی شد و در نرم افزار SPSS "بررسی آماری به صورت کمی انجام گردید. در نهایت با جمع بندی آراء معلمین نتایج حاکی از آن است که مولفه های متعددی در شکل گیری و اجرای برنامه درسی ناکارآمد موثر هستند که مفصلا به آنها پرداخته شد.

کلیدواژه ها:

برنامه درسی زاید ، برنامه درسی ناکارآمد ، آموزش و پرورش