نقش و جایگاه دولت در رشد فرهنگ جامعه با محوریت قانون اساسی

در این پژوهش نقش و جایگاه دولت در رشد فرهنگ جامعه با محوریت قانون اساسی بررسی شده است. این مفهوم تحت عنوان قسمتی از رویکرد جدید به حقوق بشر ایجاد شده و در جنگ جهانی دوم مطرح گردیده است. حقوق فرهنگی شامل تمامی اعتقادات و ارزش و رفتارهای بشری بوده که با واقعیت وجودی انسان دارای تطابق است و هویت وی را ایجاد می سازد. خانواده در مقام عنصر مهم و بنیادین جامعه نقش بسیار حائز اهمیتی در رشد، تعالی یا انحطاط اضمحلال جامعه ایفا می کند. همچنین فرهنگ و توسعه فرهنگی در مقام موضوعات حائز اهمیت در راستای توسعه و پیشرفت کشورها مد نظر قرار گرفته می شود. توسعه فرهنگی و حرکت به سمت کمال و رشد نیازمند آن بوده که از جنبه های متعدد در جامعه اجرا شود. بنابراین حرکت در این خصوص بایستی در آغاز از هسته ی اولیه جامعه صورت بپذیرد. یکی از جنبه های توسعه فرهنگی که به بررسی و توجه خاص نیاز دارد، شناخت حقوق فرهنگی خانواده و هر کدام از اعضای آن و بررسی تعهدات دولتها در برابر نهاد مذکور می باشد. اهتمام پژوهش حاضر بررسی نقش و جایگاه دولت در رشد فرهنگ جامعه با محوریت قانون اساسی می باشد که به روش توصیفی - تحلیلی است. نتایج حاکی از آن است که نقش دولت در رشد فرهنگ حمایتی، ترویجی و ضمانتی از دیدگاه قانون اساسی است. چالش های دولت در گسترش فرهنگ جامعه، عدم امکان دخالت دولت در فرهنگ عمومی و آزادی فرهنگی و نقش واسطه ای دولت می باشد. مهمترین تدابیر در راستای رشد فرهنگ در جامعه اعمال سیاست های متناسب در راستای تضعیف فرهنگ غربی در کشور، تعامل جدی دولت با خانواده ها و سیاست های پیشگیرانه با تاکید بر قانون اساسی می باشد.

کلیدواژه ها:

دولت رشد ، فرهنگ جامعه ، قانون اساسی