نقش حسابرسی داخلی در تضمین موفقیت پروژه و ارزیابی اثر بخشی آن

تصمیم گیرندگان کمیاب است و منابع گران و پرهزینه هستند. توانایی بکارگیری کامپیوترها برای موضوعات تصمیم گیری، مزایای بالقوه زیادی در بردارد. مدیر پروژه مشکل اصلی را برای حل، شناسایی و تعیین می کند و همچنین ورودی گرفته شده از اسپانسر و ذینفعان و چگونگی مقابله با مشکل را مشخص می کند. این که اهداف و محدوده پروژه چه خواهد بود و کدام فعالیت ها منجر به نتایج مطلوب می شوند. سپس وظایف را برنامه ریزی و زمان بندی می کند، اجرای پروژه را ردیابی کرده و بر پیشرفت آن نظارت می کند تا بتواند عملکرد را ارزیابی کند. پروژه را به پایان می برد و درسهای آموخته شده را ثبت می کند. مدیر پروژه اختیاراتش را از حامی مالی می گیرد. این روشن نیست آیا این مزایا مختص استفاده از سیستم خبره می باشد یا خیر؟ در جهت متنوع نمودن درجات این سیستم به نظر می رسد که در هر نوع کامپیوتری برای کمک به تصمیم گیری قابل کاربرد هستند وسعت این مزایا بسیار وسیع و متنوع است. به عنوان مثال؛ مسائل تصمیم گیری را رفع نماید. وقوع مکرر ابهام در مسئله تصمیم گیری نسبت به یک مورد قطعی و مطلق؛ یک سئوال است، این ممکن است یک گزینه ساده تر باشد. کافی است تا رویکردها بعضی از طبقات و درجات مسائل تصمیم گیری را که می توان درجه ای از ابهام را در آنها تصور ساخت، نشان دهند. استفاده از کامپیوترها به طور کلی و مدلهای مبتنی بر سیستمهای پایگاه دانش به طور اخص، به عنوان یک بخش جدایی ناپذیر از فرآیند حسابرسی، بیشتر معمول رایج است. مدارکی بر این روند می توان از طریق منابع و ماخذ اکثر متنهای حسابرسی اخیر و مقاله هایی که به طور خاص با این نکته سروکار دارند، بدست آورد. ظهور مدیریت پروژهنهادینه، نوآوری قابل توجهی را در روشهای مدیریت پروژه پدید آورده است. این رویکرد از نظر مفهومی توجه بسیاری به طیف وسیعی از ریسکهای تجاری و درک جامع تر از صاحبکار به شیوهای ساختاریافته دارد. در این رویکرد مدیریت پروژه از شیوه ای موسوم به رویکرد بالا به پایین در زمان ارزیابی نهادینه واحد تحت مدیریت پروژه استفاده می کند. این رویکرد که توجه حسابرس را متمرکز بر ارزیابی جامع و وابسته به هم می کند در مقایسه با رویکردهای مدیریت پروژه سنتی که تلاش حسابرس را متمرکز بر ارزیابی های حداقلی یا جزئی ریسک تحریفهای با اهمیت می کنند می تواند احتمال اجرای مدیریت پروژه موثر و کارآمد را بالاتر ببرد. این امر می تواند با افزایش آگاهی حسابرس از ریسک های موجود در سطح نهاد، منجر به تسهیل توجه بیشتر به خطر تحریف با اهمیت در صورتهای مالی صاحبکار و اطلاعات افشا شده مرتبط شود. این افزایش آگاهی می تواند منجر به بهبود ارزیابی حسابرس از نهادینه ناشی از ارتباط با واحد صاحبکار و رفع مدیریت پروژه بیش از حد شود. کمیته هدایت پروژه برخی از پروژه ها دارای کمیته هدایت هستند که متشکل از حامی و کلیه ذینفعان اصلی است وظیفه کمیته تایید منشور مدیریت پروژه، تامین منابع و قضاوت و تصمیم گیری درباره ی کلیه ی درخواست ها برای تغییر عناصر کلیدی پروژه مانند محصول تحویلی برنامه و زمان بندی و بودجه است. کمیته هدایت ایده خوبی است وقتی شرکا واحدها یا افراد مختلف سهم بزرگی در پروژه دارند. به همین ترتیب اگر پیش بینی می کنید با درخواست های تغییر زیادی مواجه خواهید شد، این کمیته می تواند مفید باشد. هر یک از ۴ شرکت بزرگ ابزارهای تامین مالی تنوع خدماتشان را از شیوه فوق الهام گرفته اند. فرآیند فوق را می توان انجام آزمون نهادی نیز توصیف کرد که در آن، مبتکران مرزهای زمینه فوق را آزمایش و کاوش می کنند و آن را گسترش می دهند. در زمینه مدیریت پروژهنهادینه اگرچه برخی از عناصر این رویکرد در استانداردهای مدیریت پروژه گنجانده شده اند اما برخی عناصر دیگر نهادینه نشدند. از آنجایی که مدیریت پروژهنهادینه توجه بسیاری به مجموعه کاملی از ریسک های تجاری صاحبکار دارد لذا استانداردهای مدیریت پروژهنیازمند یک رویکرد محدودتر و توجه به ریسک های تجاری مرتبط با صورتهای مالی است که احتمالا تحریف مطالب را در پی دارد. مسئله کاملا سازمان را به یک موضوعی که می توان در الگوریتم تصمیم گیری به آن استفاده نمود. تعریف کرد و این گونه می توان تعریف را دنبال نمود که تعیین و شناسایی چنین مسائل سازمان یافته ای ممکن است در طول زمان تغییر یابند. بنابراین برای فهم ما از فرآیند تصمیم گیری، الگوریتم باید متناسب با این تغییر و تحول، رشد و نمو یابد. بدین ترتیب الگوریتم توصیفی به طور کامل قادر می شود تا بر ابهام ذاتی در تصمیم گیریهای خاص، فائق آید. مبانی نظری پژوهش حتی با ثبات ترین صنعت هم ممکن است با اختلال و وقفه تهدید شود و در دل پویاترین و پر رقابت ترین صنعت هم فرصت های رشدی وجود دارد که می توان آنها را محاسبه و ارزیابی کرد. در نتیجه اغلب برای هر چهار نوع مدیر پروژه در اکثر سازمانها کار وجود دارد. مدیران باید بدانند با تکیه بر یک نوع مدیر پروژه فرصتهای زیادی را از دست می دهند. بنابراین سیستم پایگاه دانش، فقط قسمتی از یک نرم افزار کامپیوتری نیست که امکان بالقوه بکار بردن قوانین کشف کننده را برای تعیین موقعیت مسئله داشته باشد، بلکه آن همچنین این امکان بالقوه را دارد تا اصولی را که بر کاربرد این قوانین حاکم هستند، نشان دهد. قوانین متفاوت، برای مسائل تصمیم گیر، بطور متفاوت می توانند بکار گرفته شوند. این مدل، یک ساده سازی است ساده سازی قوانین پیچیده شرکتها که بر چگونگی کاربرد محتوای پایگاه دانش برای حل مسائل و مشکلات حاکم است که این خد کلیدی است برای تمایز بین رویکرد مدل سازی تصمیم به روش پایگاه دانش و رویکرد مبتنی بر روش رویکرد مدل سازی که مدل پایگاه دانش یکی از این مدل هاست، مدل مبتنی بر روش می باشد. این مدل یک سیستم پشتیبانی تصمیم گیری یا مدل تصمیم گیری سازمان یافته را با

کلیدواژه ها:

پروژه ، ارزیابی ، حسابرسی