نقد و بررسی بوف کور صادق هدایت

ادبیات هر ملت، در هر دوره، به مقتضای مسائل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و دینی شکل می گیرد. اما چگونگی انعکاس وقایع بستگی به دیدگاه نویسنده و جایگاه اجتماعی و محیط زندگی او دارد. این مقاله در صدد این است تا با بررسی اجمالی به نقش بازتاب زندگی و افکار صادق هدایت در این کتاب بپردازد امکان این که این کتاب بر اساس تجربه های شخصی یا توهمات نوشته شده است یا به تاثیر از دیگر نویسندگان فرضیه بر این است که به تاثیر از دیگر آثارهای پیشین هدایت که فراگیرترین و غالب ترین درونمایه آثارش بر پوچ گرایی، ناامیدی و یاس انگاری است و همچنین از انجایی که صادق هدایت به نوشتن زندگی خود روی آورد و در نهایت بوف کور را نوشت. بوف کور داستان نقاش روی قلمدانی در اواخر دوره قاجار یا اوایل دوران سلطنت پهلوی است که در حال نوشتن داستان زندگی خود در دو مرحله از زندگانی حال و گذشته - آن است که در زندگی گذشته اش نیز مشغول نوشتن داستان زندگی خود بوده است. یکی از آثاری که شباهت فراوانی حتی در جزییات با بوف کور دارد داستان ماجرای دانشجوی آلمانی نوشته واسینگتن آیروینگ نویسنده آمریکایی قرن نوزدهم میلادی دارد.

کلیدواژه ها:

بوف کور ، نمادها ، ساختار ، درونمایه