تحلیلی بر تشابهات پنهان در دو داستان «داش آکل» و «رستم و اسفندیار»
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 33
فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_CILS-2-5_002
تاریخ نمایه سازی: 8 مهر 1404
چکیده مقاله:
صادق هدایت (۱۲۸۱- ۱۳۳۰ ش)، از شخصیت های ادبی نامدار ایران در دوره معاصر است که فعالیت های ادبی او صرفا به یک حوزه خاص از ادبیات محدود نمی شود، بلکه او در حوزه های گوناگون ادبی، به صورتی جدی به فعالیت پرداخته و در هر حوزه، آثاری نفیس آفریده است. این شخصیت ادبی، به سبب گرایش شدیدی که به فرهنگ و ادبیات کهن ایران داشته است، مطالعات درخوری در آن انجام داده است و حاصل آن تالیفات و ترجمه های چندگانه ارزشمندی است که در این رابطه پدید آورده است. علاوه بر این، آشنایی عمیق صادق هدایت، با مبانی گوناگون ادبیات گذشته ایران، به او این امکان را داده است که از آن ها، برای غنای آثار داستانی خود، استفاده کند. «داش آکل»، داستانی کوتاه از صادق هدایت است که در مجموعه داستان «سه قطره خون» (۱۳۱۱)، منتشر شده است. این داستان، از جمله آثار داستانی صادق هدایت است که در آن، تاثیرپذیری این نویسنده، از ادبیات گذشته ایران، خاصه داستان «رستم و اسفندیار»، از کتاب «شاهنامه» (۴۰۰ ه. ق)، سروده حکیم ابوالقاسم فردوسی (۳۲۹- ۴۱۶)، قابل ملاحظه است. در این پژوهش که توصیفی- تحلیلی است و داده های آن از اسناد و منابع کتابخانه ای تهیه شده، داستان داش آکل صادق هدایت با داستان رستم و اسفندیار شاهنامه فردوسی، مورد مقایسه قرار گرفته است، تا تشابهات میان آن ها مشخص شود. دستاورد پژوهش حاکی از آن است که داستان داش آکل، تشابهات اساسی و فراوانی با داستان رستم و اسفندیار دارد که مهم ترین آن ها در متن پژوهش، در قالب دو عنوان بررسی و تحلیل شده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
فرهاد طهماسبی
دانش آموخته کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان، همدان، ایران.