چگونه با هوش مصنوعی در کلاس ، تعامل انسانی را حفظ کنیم ؟

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 84

فایل این مقاله در 18 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

RRCONF01_1978

تاریخ نمایه سازی: 7 مهر 1404

چکیده مقاله:

با آغاز دهه سوم قرن بیست و یکم، هوش مصنوعی (AI) به عنوان نیروی محرک اصلی در تغییر پارادایم های آموزشی، به سرعت در حال نفوذ به لایه های مختلف کلاس های درس سراسر جهان، از جمله نظام آموزشی ایران، است. از سیستم های یادگیری تطبیقی که مسیرهای درسی را بر اساس نیازهای فردی شخصی سازی می کنند تا ابزارهای خودکار ارزیابی و دستیاران هوشمند تدریس، هوش مصنوعی وعده کارایی بی سابقه و رفع چالش های کمبود منابع را می دهد. با این حال، در کنار این مزایای شگرف، یک نگرانی محوری و حیاتی ظهور کرده است: کاهش و فرسایش احتمالی تعامل انسانی معنادار در فرآیند یادگیری. در حالی که ماشین ها می توانند اطلاعات را به صورت بهینه انتقال دهند، قابلیت آن ها برای پرورش هوش هیجانی، مهارت های نرم، همدلی، مذاکره و تفکر انتقادی مبتنی بر گفتگو محدود است. این مهارت های انسانی، سنگ بنای موفقیت در دنیای پیچیده امروزی و هسته اصلی یک نظام تربیتی سالم محسوب می شوند. اگر هوش مصنوعی صرفا منجر به یادگیری انفرادی، کاهش بازخورد عاطفی معلم، و حذف فرصت های همکاری چهره به چهره شود، در واقع، ما در حال مبادله پتانسیل رشد عاطفی و اجتماعی دانش آموزان با کارایی صرف ماشینی خواهیم بود.هدف مقاله و روش تحقیق:هدف اصلی این مقاله، ارائه یک چارچوب تحلیلی و استراتژیک برای همگرایی هوشمندانه هوش مصنوعی در محیط کلاس است؛ به گونه ای که این فناوری نه به عنوان جایگزین، بلکه به عنوان تقویت کننده (Augmenter) تعاملات انسانی عمل کند. این پژوهش با استفاده از یک رویکرد کیفی-تحلیلی و مرور منابع علمی-تربیتی فارسی و بین المللی، به دنبال پاسخگویی به این پرسش کلیدی است: معلمان، سیاست گذاران و دانش آموزان چگونه می توانند مرزهای تعاملی را در یک کلاس درس هوشمند حفظ و تقویت کنند؟ این مقاله با تکیه بر اصول یادگیری اجتماعی و تربیت اخلاقی، به ارائه راهکارهای عملی در ۹ بخش می پردازد.یافته ها و ساختار کلیدی:تحلیل ها نشان می دهد که حفظ تعامل انسانی مستلزم تحول ریشه ای در نقش معلم از «منبع دانش» به «تسهیل گر عاطفی و کوچ حرفه ای» است. معلم باید از زمان آزاد شده توسط AI برای تعمیق ارتباطات فردی و هدایت بحث های فلسفی و اخلاقی استفاده کند. در بعد استراتژیک، مدل یادگیری ترکیبی (Blended Learning) باید با اولویت دهی به تعاملات گروهی و پروژه های نیازمند حل مسئله پیچیده طراحی شود؛ جایی که AI صرفا داده و بازخورد سریع را فراهم می کند و تصمیم گیری نهایی و کار گروهی به عهده دانش آموزان است. همچنین، آموزش "سواد AI" به عنوان یک مهارت ارتباطی، ضروری است تا دانش آموزان یاد بگیرند چگونه از ابزارهای هوشمند برای بهبود و نه کپی برداری از کارشان استفاده کنند. در نهایت، تمرکز مقاله بر ایجاد یک فرهنگ شفافیت و اخلاق است، جایی که مرزهای حریم خصوصی و نقش AI در ارزیابی کاملا روشن باشد تا اعتماد در محیط آموزشی حفظ شود.نتیجه گیری و چشم انداز:این مقاله نتیجه می گیرد که چالش حفظ تعامل انسانی در کلاس هوش مصنوعی، نه یک مانع، بلکه یک فرصت تاریخی برای بازتعریف جوهره واقعی آموزش و پرورش است. هوش مصنوعی پتانسیل آزادسازی انسان ها (معلم و دانش آموز) از کارهای تکراری را دارد تا بر فعالیت های ذاتا انسانی مانند خلاقیت، همکاری، بیان عاطفی و پرورش شخصیت تمرکز کنند. با پذیرش هوشمندانه و اخلاقی AI، ما می توانیم یک محیط آموزشی غنی تر، شخصی تر و در عین حال، عمیقا انسانی ایجاد کنیم که نسل آینده را برای رویارویی با چالش های دنیای متغیر آماده سازد.

کلیدواژه ها:

کلمات کلیدی : هوش مصنوعی در آموزش (AIEd).تعامل انسانی.نقش معلم.سواد دیجیتال.مهارت های نرم . اخلاق در آموزش.یادگیری ترکیبی .مشارکت فعال

نویسندگان

زهرا درویش خضری

آموزگار، کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی