نقش مقایسه تطبیقی در تدریس وقایع تاریخی

مقایسه تطبیقی بهعنوان یک رویکرد آموزشی در حوزه تاریخ، ابزاری موثر برای تحلیل، فهم عمیقتر و انتقال مفاهیم پیچیده وقایعتاریخی به دانشآموزان به شمار میرود. این روش با کنار هم قرار دادن رویدادها، شخصیتها یا دورههای زمانی مختلف، امکان بررسیشباهتها و تفاوتها و استخراج الگوهای مشترک و منحصر بهفرد را فراهم میآورد. استفاده از مقایسه تطبیقی در آموزش تاریخ، نهتنهاباعث تقویت مهارتهای تفکر انتقادی و تحلیلی دانشآموزان میشود، بلکه ظرفیت آنها را در درک و ارتباط دادن رخدادها افزایشمیدهد. از منظر روانشناسی یادگیری، این روش بهدلیل برجستهسازی نقاط تمایز و تشابه، موجب تثبیت بهتر اطلاعات در حافظهبلندمدت میگردد .در تدریس وقایع تاریخی، مقایسه تطبیقی ابزار مناسبی برای عبور از روایتهای خطی و تکبعدی و ایجاد یک دید کلنگر است. اینرویکرد، علاوه بر ارتقای کیفیت درک دانشآموزان، باعث افزایش جذابیت کلاس درس و ایجاد انگیزه بیشتر برای جستوجوی منابع ومستندات تاریخی میشود. بررسی تطبیقی جنگها، انقلابها یا تحولات سیاسی اجتماعی در مناطق و زمانهای مختلف، به دانشآموزکمک میکند تا پیامدهای مشابه و متفاوت را در شرایط گوناگون کشف کند و توانایی تحلیل روابط علت و معلولی پیچیده را بیاموزد.همچنین، این روش فرصتی برای مواجهه دانشآموزان با دیدگاههای چندگانه و پرهیز از سوگیریهای تاریخی فراهم میآورد .در این مقاله بهطور تحلیلی به مبانی نظری و کارکردهای مقایسه تطبیقی در تدریس تاریخ، نمونههای اجرایی در کلاس درس، چالشهایپیادهسازی، و راهکارهای بهینهسازی این روش پرداخته میشود. هدف نهایی، ارائه چارچوبی است که معلمان تاریخ در مقاطع تحصیلیمختلف با بهرهگیری از آن بتوانند آموزشهای خود را غنیتر، جذابتر و موثرتر سازند .

کلیدواژه ها:

مقایسه تطبیقی ، آموزش تاریخ ، وقایع تاریخی ، تفکر انتقادی ، تحلیل علی