یادگیری معکوس و بازاندیشی نقش معلم در کلاس درس

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 25

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HUMAN09_143

تاریخ نمایه سازی: 6 مهر 1404

چکیده مقاله:

یادگیری معکوس (Flipped Learning) به عنوان یکی از رویکردهای نوین آموزشی، تحول شگرفی در فرآیند تدریس و یادگیری ایجاد کرده است و ساختار سنتی کلاس را که غالبا بر انتقال یک طرفه ی محتوا و سخنرانی معلم استوار بود، دگرگون می سازد. در مدل یادگیری معکوس، دانش آموزان پیش از حضور در کلاس به منابع آموزشی از جمله ویدئوهای آموزشی، مقالات، پاورپوینت ها و سایر محتوای چندرسانه ای دسترسی پیدا می کنند و مفاهیم پایه ای درس را فرا می گیرند. این پیش آمادگی، زمان کلاس حضوری را از انتقال محتوا به فعالیت های تعاملی و یادگیری فعال آزاد می کند و معلمان می توانند بر مهارت هایی مانند حل مسئله، تفکر انتقادی، بحث گروهی و یادگیری عمیق تمرکز کنند. یکی از ویژگی های برجسته ی یادگیری معکوس، بازاندیشی حرفه ای معلم است. در این رویکرد، معلم دیگر تنها یک «منبع دانش» و ارائه دهنده ی محتوا نیست، بلکه نقش او به طراحی یادگیری فعال، برنامه ریزی فعالیت های تعاملی، ارزیابی مستمر، ارائه بازخورد فردی و ایجاد محیطی حمایتی برای یادگیری مشارکتی گسترش می یابد. این تغییر نقش، با نظریه های سازنده گرایی اجتماعی و مدل بازاندیشی در عمل (Schön, ۱۹۸۳) همسو است و نشان می دهد که معلمان در مواجهه با چالش ها و فرصت های یادگیری معکوس، ناگزیر به بازنگری مستمر در روش ها، باورها و استراتژی های آموزشی خود می شوند. یادگیری معکوس علاوه بر تغییر نقش معلم، مزایای قابل توجهی برای دانش آموزان به همراه دارد. دسترسی به محتوای پیش کلاسی امکان یادگیری شخصی سازی شده را فراهم می آورد و هر دانش آموز می تواند با سرعت و سبک خود مطالب را مرور کند، مفاهیم دشوار را بازبینی کند و آمادگی بهتری برای شرکت در فعالیت های حضوری داشته باشد. این فرآیند موجب ارتقای انگیزه، خودتنظیمی، تعامل همیارانه و مشارکت فعال دانش آموزان می شود و فرصتی برای توسعه مهارت های قرن ۲۱ مانند همکاری تیمی، تفکر خلاق و حل مسئله فراهم می کند.

نویسندگان

محبوبه قانع عز آبادی

دبیر آموزش و پرورش