وقتی نوشتن سخت بود؛ روایت یک آموزگار از مواجهه و مداخله در اختلالات نوشتاری یک دانش آموز پایه پنجم

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 94

فایل این مقاله در 14 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CFTP11_3984

تاریخ نمایه سازی: 5 مهر 1404

چکیده مقاله:

مشکلات نوشتاری در دوران دبستان، به ویژه در پایه های میانی، می توانند نمودهای چندوجهی از چالش های شناختی، حرکتی، هیجانی و محیطی کودکان باشند. دانش آموزانی که با اختلالاتی نظیر نارسانویسی، آیینه نویسی، و حذف عناصر ساختاری نوشتار روبه رو هستند، اغلب درگیر نوعی کشاکش پیچیده میان فرایند یادگیری و تجربه های زیسته فردی خود می شوند. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش روایت پژوهی، به بازسازی مسیر تحولی یکی از این دانش آموزان پرداخته است؛ کودکی در پایه پنجم ابتدایی که علاوه بر مشکلات نوشتاری، تحت تاثیر بحران های خانوادگی، فشارهای روانی، و محرک های محیطی قرار داشته و نوشتار برای او به صحنه ای از تنش های درونی و برونی تبدیل شده است.در این مطالعه، از ابزارهایی چون مشاهده مستقیم، مصاحبه های نیم ساختاریافته، نمونه های دست خط، و دفتر تاملات معلم استفاده شد و با رویکرد تحلیل مضمون، داده ها در قالب ۳۰ کد اولیه، ۹ مقوله میانی، و ۴ مضمون کلان طبقه بندی گردید. مضامین اصلی از جمله «نوشتن به مثابه چالش ذهنی و عاطفی»، «بدن، نوشتار و اضطراب»، «نوشتن به مثابه بازنمایی رابطه»، و «بازسازی خود از خلال نوشتن» بیانگر لایه های چندبعدی مسئله بوده و نشان می دهند که نوشتن برای کودک صرفا یک مهارت زبانی نیست، بلکه میدان کشاکش هویتی، هیجانی و اجتماعی است.تحلیل نقادانه یافته ها نشان می دهد که نگاه تقلیل گرایانه و تک عاملی به اختلالات نوشتاری نمی تواند پیچیدگی تجربه یادگیری دانش آموز را توضیح دهد. همچنین روشن شد که مداخلات آموزشی موثر زمانی تحقق می یابد که با نگاهی بین رشته ای، شرایط روانی، خانوادگی، و اجتماعی دانش آموز نیز لحاظ شود. بر این اساس، برنامه ی مداخله ای چندبعدی با الهام از مدل «پاسخ به مداخله» (RTI) طراحی و اجرا شد که نه تنها بهبودهایی در مهارت نوشتاری ایجاد کرد، بلکه زمینه ساز بازسازی رابطه ی دانش آموز با خود، نوشتن و محیط یادگیری شد.این روایت پژوهی نشان می دهد که معلم، فراتر از نقش آموزشی، به مثابه تسهیل گر تحول شخصی و احساسی دانش آموز نیز عمل می کند. مطالعه حاضر بر ضرورت توجه به «معلم-پژوهشگر» بودن، شناخت محور بودن مداخلات، و استفاده از روش های کیفی و بومی سازی شده در تحلیل چالش های یادگیری تاکید دارد. در پایان، پیشنهاد می شود که مدارس به تقویت ظرفیت های معلمان برای انجام روایت پژوهی و اقدام پژوهی توجه نمایند و محیطی فراهم سازند که در آن، روایت های دانش آموزان شنیده شده و مبنای تصمیم گیری آموزشی قرار گیرد.

نویسندگان

سپیده بهروزی فر

دانشجوی دکتری مدیریت آموزش عالی، دانشگاه علامه طباطبایی تهران