بررسی اثربخشی جایگزین های تکالیف سنتی بر رشد مهارت های فراشناختی دانش آموزان

در پارادایم نوین آموزش و پرورش، هدف غایی از یادگیری، فراتر از انباشت اطلاعات، دستیابی به مهارت "یادگرفتن چگونه یادگرفتن" است که در هسته آن، مهارت های فراشناختی قرار دارد. تکالیف درسی به عنوان یکی از ابزارهای اصلی تعمیق یادگیری، نقشی کلیدی در این فرآیند ایفا می کنند. با این حال، تکالیف سنتی که اغلب بر تکرار و تمرین رویه های مشخص متمرکز هستند، در پرورش توانایی دانش آموزان برای برنامه ریزی، نظارت و ارزیابی یادگیری خود با محدودیت های جدی مواجه اند. این مقاله مروری به بررسی و تحلیل اثربخشی جایگزین های تکالیف سنتی، از جمله یادگیری مبتنی بر پروژه، تکالیف پژوهش محور و تکالیف خلاق، بر رشد و تقویت مهارت های فراشناختی دانش آموزان می پردازد. این پژوهش با استناد به ادبیات نظری حوزه علوم شناختی و تربیتی، استدلال می کند که ماهیت باز، پیچیده و مسئله محور تکالیف جایگزین، دانش آموزان را به طور طبیعی به سمت استفاده از فرآیندهای فراشناختی سوق می دهد. یافته های حاصل از مرور ادبیات نشان می دهد که این تکالیف با وادار کردن دانش آموزان به تعیین هدف، انتخاب راهبرد، نظارت بر پیشرفت و تامل در نتیجه، به طور مستقیم به تقویت مولفه های دانش فراشناختی و تنظیم فراشناختی کمک می کنند. در نهایت، این مقاله نتیجه گیری می کند که یک بازاندیشی بنیادین در ماهیت و هدف تکالیف درسی و حرکت به سمت جایگزین های معنادارتر، یک راهبرد ضروری برای پرورش نسلی از یادگیرندگان خودراهبر، متفکر و مادام العمر است.

کلیدواژه ها:

تکالیف جایگزین ، مهارت های فراشناختی ، یادگیری مبتنی بر پروژه ، یادگیری خودراهبر ، نوآوری آموزشی