بازآفرینی نظامهای آموزشی در عصر VUCA با تکیه بر هوش مصنوعی و تفکر آینده محور

تحولات سریع در عصر VUCA بی ثباتی، عدم قطعیت، پیچیدگی و ابهام، نظام های آموزشی را با چالش های جدی روبه رو ساخته است. در این میان بهره گیری از فناوری های نوین، به ویژه هوش مصنوعی و رویکردهای آینده پژوهانه، ضرورت بازآفرینی آموزش را دوچندان کرده است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش هم افزایی هوش مصنوعی و تفکر آینده محور در بازطراحی نظام های آموزشی برای مواجهه با شرایط غیرقابل پیش بینی عصر حاضر بود. این تحقیق با روش فراترکیب نظریه پردازی و مرور نظام مند پژوهش های پیشین انجام شد. در مرحله اول، منابع داخلی و بین المللی مورد بررسی قرار گرفت و پس از غربالگری، مجموعه ای از مطالعات معتبر انتخاب و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که هوش مصنوعی با توانمندسازی در شخصی سازی یادگیری، تحلیل داده های آموزشی و بهبود تصمیم گیری، می تواند آموزش را از وضعیتی واکنشی به جایگاهی فعال و پیشنگر ارتقا دهد. در کنار آن، رویکرد آینده پژوهی امکان شناسایی روندها، پیش بینی سناریوهای محتمل و طراحی سیاست های آموزشی انعطاف پذیر را فراهم می آورد. ترکیب این دو رویکرد موجب افزایش چابکی نظام های آموزشی، ارتقای کیفیت، یادگیری و تقویت تفکر انتقادی و خلاقیت در یادگیرندگان می شود. در عین حال، چالش هایی همچون ملاحظات، اخلاقی، مقاومت نهادی و محدودیت های فناورانه نیز شناسایی شد که نیازمند مدیریت و سیاست گذاری دقیق هستند. در مجموع، بازآفرینی آموزش امروزه با تلفیق هوش مصنوعی انسان محور، آینده نگری راهبردی و رهبری آموزشی مشارکتی، سهولت بیشتری دارد.

کلیدواژه ها:

تفکر آینده محور ، هوش مصنوعی ، تغییرات ، آموزش ، آموزش مدرن ، بازآفرینی آموزشی