دکترین عدم تمایل و عدم توانایی و مداخله بشردوستانه: چارچوب ها و چالش ها

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 19

نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_ISJ-22-1_004

تاریخ نمایه سازی: 31 شهریور 1404

چکیده مقاله:

دکترین های مداخله بدون تمایل، بدون توانایی و بشردوستانه به عنوان چارچوب های اساسی در عرصه سیاست بین الملل عمل می کنند و نقش مهمی در مدیریت بحران های بشردوستانه و جلوگیری از فجایعی مانند جنایات جنگی، کشتار جمعی، نسل کشی و سایر نقض های شدید حقوق اساسی بشر ایفا می کنند. علیرغم اهمیت آنها، این دکترین ها با چالش های حقوقی، سیاسی، اخلاقی و عملی متعددی روبرو هستند. این مقاله به بررسی چارچوب ها و چالش های مرتبط با دکترین های مداخله بدون تمایل، بدون توانایی و بشردوستانه در حوزه های حقوق بین الملل و روابط بین الملل می پردازد و تعامل آنها را با اصول حاکمیت ملی و مسئولیت بین المللی در حفظ حقوق بشر تجزیه و تحلیل می کند. این مطالعه با استفاده از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که اگرچه این دکترین ها پتانسیل حمایت از حقوق بشر و جلوگیری از فجایع انسانی را دارند، اما در عمل اغلب به عنوان توجیهی برای مداخله در امور داخلی کشورها مورد استفاده قرار گرفته اند و در نتیجه با چالش های اساسی مواجه شده اند. این چالش ها عمدتا ناشی از تفسیر نادرست اصول این دکترین ها، سوءاستفاده از آنها برای اهداف سیاسی و سلطه جویانه و تضاد ذاتی آنها با مفهوم اساسی حاکمیت ملی است. علاوه بر این، فقدان سازوکارهای شفاف و پاسخگو برای تصمیم گیری در مورد زمان و شرایط مداخله، یک نقص ساختاری عمده در این دکترین ها محسوب می شود. تجزیه و تحلیل بحران های مختلف بشردوستانه، مانند بحران های لیبی، سوریه و بحران روهینگیا، ماهیت دوگانه دکترین های «نمی خواهم» و «نمی توانم» را آشکار می کند.

کلیدواژه ها:

نویسندگان

فرید ازادبخت

استادیار گروه حقوق بین الملل دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه