بررسی تاثیر اندیشه های فلسفه غرب بر شعر احمد شاملو
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 79
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
PJLCONFE01_5722
تاریخ نمایه سازی: 30 شهریور 1404
چکیده مقاله:
در این پژوهش، به بررسی ابعاد تاثیر اندیشه های فلسفه غرب به ویژه جریان های اگزیستانسیالیسم، مارکسیسم، و انسان گرایی مدرن بر شعر احمد شاملو پرداخته می شود؛ شاعری که با رویکردی نوآورانه در زبان، ساختار و مضمون، توانست یکی از شاخص ترین صداهای شعر معاصر ایران باشد. شاملو، هم در سطح مضمون و تصویرسازی و هم در لایه اندیشه زیربنایی آثار خود، تحت تاثیر جریان های فلسفی اروپای قرن بیستم قرار دارد. آثار فیلسوفانی چون ژان پل سارتر، آلبر کامو، برتولت برشت، و نیز مارکس و انگلس، در شکل دهی به نگاه انتقادی، مسئولیت گرایانه و آزادی خواهانه او نقشی تعیین کننده ایفا کرده اند. اگزیستانسیالیسم با تاکید بر مفهوم «آزادی»، «پوچی» و «مسئولیت فردی» در شعر شاملو به صورت مضامین هستی شناسانه و پرسش های وجودی بازتاب یافته و او را به بیان تجربه انسانی و تنهایی فرد در جهانی پراضطراب سوق داده است. مارکسیسم و تحلیل های طبقاتی، سبب شده جهان بینی شاملو به نقد ساختارهای ظلم و سرمایه داری گرایش یابد و در شعر وی مفاهیم عدالت اجتماعی، مبارزه جمعی و رهایی انسان فرودست، جایگاهی مرکزی پیدا کند. انسان گرایی مدرن نیز در رویکرد شاملو به کرامت انسانی، عشق، همبستگی و مخالفت با هر گونه بی عدالتی، تجلی یافته و از او چهره ای شاعرانه با جهان بینی اخلاقی و پایدار ساخته است.این تعامل شعر شاملو با فلسفه غرب، نه ناشی از تقلید صرف، بلکه حاصل جذب انتقادی و بازآفرینی خلاقانه این اندیشه ها در بستر فرهنگی و اجتماعی ایران بود؛ بدین معنا که شاملو توانست مفاهیم فلسفی نظیر آزادی، مسئولیت و مبارزه را در قالبی شاعرانه، بومی و اجتماعی بیان کند. پیوند اندیشه فلسفی و ساختار شعر او، ضمن گسترش دایره معنایی شعر معاصر فارسی، زمینه شکل گیری نوعی «شعر اندیشه محور» را فراهم آورد که هدفش نه صرفا بیان احساسات، بلکه دعوت به آگاهی و تغییر اجتماعی است. بررسی نمونه هایی از مجموعه های «آیدا، درخت و خنجر و خاطره»، «ابراهیم در آتش» و «مدایح بی صله» نشان می دهد که شاملو با بهره گیری از عناصر فلسفی، توانست زبان استعاری و سمبولیک خود را به ابزاری برای بیان دغدغه های وجودی، اجتماعی و تاریخی بدل سازد و بدین سان پلی میان فلسفه غرب و تجربه زیسته ایرانی برقرار کند.در نهایت، تحلیل رابطه شعر شاملو با فلسفه غرب آشکار می سازد که این پیوند نه تنها در غنای فکری و زیبایی شناختی آثار او نقش داشته، بلکه در شکل دهی به گفتمان انتقادی و آزادی خواهانه شعر معاصر ایران نیز موثر بوده است. شاملو با بهره گیری از مفاهیم اگزیستانسیالیسم، انسان گرایی و مارکسیسم، به شعری رسید که قدرت آن در طرح پرسش های بنیادی و دعوت به عمل انسانی نهفته است، و همین ویژگی ها او را در تاریخ شعر نو فارسی یگانه و ماندگار کرده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
زهرا آذری دودران
دبیر ادبیات فارسی