بررسی رابطه کمال گرایی و بهزیستی روانشناختی مادران دانش آموزان ابتدایی با میانجی گری نشخوار ذهنی

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه کمال گرایی و بهزیستی روانشناختی در مادران دانش آموزان ابتدایی با نقش واسطه ای نشخوار ذهنی بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای فرزند دانش آموز در مقطع ابتدایی در شهرستان ورامین در سال ۰۴-۱۴۰۳ بودند که حجم نمونه ۱۸۰ که به روش نمونه گیری غیرتصادفی (در دسترس) انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های کمال گرایی تری شورت و همکاران در (۱۹۹۵)، بهزیستی روانشناختی ریف (۱۹۸۹)، نشخوار ذهنی هوکسما و مارو (۱۹۹۱) مورد استفاده قرار گرفت. یافته های ماتریس همبستگی نشان داد که رابطه کمال گرایی، بهزیستی روانشناختی و نشخوار ذهنی رابطه معنادار وجود دارد. همچنین برای تعیین معناداری نقش میانجی نشخوار ذهنی در رابطه بین کمال گرایی و بهزیستی روانشناختی از آزمون سوبل استفاده شد. یافته های حاصل از اثرات غیرمستقیم در مدل ساختاری نشان داد نشخوار ذهنی نقش میانجی بین کمال گرایی و بهزیستی روانشناختی دارد. بر اساس نتایج می توان گفت که چگونه کمال گرایی در مادران دانش آموزان ابتدایی، از طریق مکانیسم های شناختی مانند نشخوار ذهنی، بر بهزیستی روانشناختی آن ها تاثیر می گذارد. یافته ها می توانند در طراحی مداخلات روانشناختی برای کاهش نشخوار ذهنی و ترویج کمال گرایی سازگارانه مفید باشند.

کلیدواژه ها:

کمال گرایی ، بهزیستی روانشناختی ، نشخوار ذهنی