بازاندیشی در آموزش تاریخ با تاکید بر رویکرد مسئله محوری و انتقاد محوری دانش آموزان
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 31
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
CFTP11_1136
تاریخ نمایه سازی: 22 شهریور 1404
چکیده مقاله:
آموزش، تاریخ به عنوان یکی از اساسی ترین بخش های تربیت فکری و فرهنگی دانش آموزان نقشی کلیدی در شکل دهی به هویت ملی، تحلیل، اجتماعی و درک تحولات انسانی ایفا می کند. با این حال رویکردهای سنتی در تدریس تاریخ که عمدتا بر حفظ طوطی وار وقایع تاریخی و اسامی استوار است نتوانسته اند در پرورش توانایی های تحلیلی، انتقادی و پرسشگرانه دانش آموزان موثر باشند. این روش های یکنواخت موجب شده اند که علاقه دانش آموزان به تاریخ کاهش یافته و این درس اغلب به عنوان یک موضوع حفظ کردنی و خشک تلقی شود. در عصر حاضر که نیازمند شهروندانی، آگاه تحلیلی و دارای قدرت تفکر انتقادی هستیم، بازنگری در شیوه های آموزش تاریخ امری اجتناب ناپذیر تلقی می شود. رویکرد مسئله محور و انتقاد محور در آموزش تاریخ با تمرکز بر تحلیل علل و پیامدهای رویدادها، بررسی چندجانبه منابع تاریخی، مقایسه دیدگاه ها و ایجاد فضایی برای بحث و گفت وگو بستری فراهم می سازد تا دانش آموزان نه تنها به دانش تاریخی دست یابند، بلکه توان تحلیل، استنتاج و استدلال را نیز در خود تقویت کنند. این نوع آموزش دانش آموز را از موقعیت یک گیرنده منفعل خارج ساخته و به یک مشارکت کننده فعال در فرآیند یادگیری تبدیل می کند. همچنین موجب می شود که دانش آموزان نقش خود را در تحلیل مسائل اجتماعی و تاریخی معاصر درک کنند و توانایی بیشتری برای نقد سازنده و تصمیم گیری آگاهانه داشته باشند. در این پژوهش تلاش شده است ضمن بررسی مبانی نظری و پیشینه آموزشی مرتبط تاثیر کاربرد رویکردهای مسئله محور و انتقادی در آموزش تاریخ بر توانایی های تحلیلی، نگرش نسبت به یادگیری و مشارکت فعال دانش آموزان تحلیل شود. روش شناسی پژوهش به صورت کیفی طراحی شده و با استفاده از مصاحبه های عمیق با معلمان تاریخ و تحلیل محتوای دروس ارائه شده انجام شده است. همچنین به منظور افزایش اعتبار یافته ها از روش های مثلث سازی داده ها و تحلیل مقایسه ای بین مدارس با روش های تدریس متفاوت استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که دانش آموزان در مواجهه با شیوه های مبتنی بر پرسشگری و تحلیل، انگیزه بالاتری برای شرکت در کلاس، فهم عمیق تر مطالب تاریخی و گرایش به خواندن منابع متنوع تاریخی از خود نشان می دهند. این تحقیق نشان می دهد که تاریخ، اگر به درستی و با بهره گیری از ابزارهای تفکر انتقادی تدریس شود، نه تنها درک بهتری از گذشته به دانش آموزان می دهد بلکه آنان را برای تحلیل بهتر حال و تصمیم گیری آگاهانه تر در آینده نیز توانمند می سازد. از این رو پیشنهاد می شود نظام آموزشی، تدریس تاریخ را از رویکردهای منفعلانه به سمت رویکردهای تحلیلی و مشارکتی سوق دهد.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
زانیار رحمانی مقدم
کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلامی، اداره آموزش و پرورش کردستان - مریوان