نقش هنر در عرصههای مختلف آموزش در کشورها

این مقاله به بررسی نقش و اهمیت هنر در نظامهای آموزشی مدرن می پردازد و تاثیر آن بر پرورش خلاقیت و تفکر انتقادی در دانش آموزان را مورد بررسی قرار می دهد. با توجه به سرعت تحولات اطلاعاتی و فناوری، هنر به عنوان یک زبان جهانی و ابزاری برای تعمیق فرآیند یادگیری و ایجاد ارتباطات گسترده تر معرفی می شود. مقاله با استناد به مطالعات انجام شده در کشورهای مختلف، به ویژه مدل های موفق اروپایی، نشان می دهد که گنجاندن هنر در برنامه های درسی می تواند عملکرد تحصیلی، مهارت های اجتماعی و ارتباطی را بهبود بخشد. همچنین با بررسی چالش ها و تلاش های کنونی در این زمینه، بر لزوم تغییرات ساختاری و حمایت دولت، جامعه و خانواده ها از ادغام هنر در آموزش تاکید دارد. هدف از این ادغام تربیت نسلی است که نه تنها از نظر علمی ماهر باشد، بلکه توانایی های خلاقانه و انتقادی لازم برای مواجهه با چالش های آینده را نیز داشته باشد. چارچوب نظری این پژوهش بر مبنای نظریه های شناختی و اجتماعی یادگیری است که ارتباط بین هنر و یادگیری را تبیین می کند.