سیاست های مدرسه محور و تاثیر آن بر عملکرد دانش آموزان: شواهدی از کشورهای در حال توسعه
محل انتشار: سومین کنفرانس بین المللی پداگوژی و اسپرانتولوژی «آموزش پژوهی و اسپرانتوپژوهی»– بهار ۱۴۰۴
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 21
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
SPERO03_135
تاریخ نمایه سازی: 4 شهریور 1404
چکیده مقاله:
آموزش و پرورش یکی از مهم ترین ابزارهای توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه به شمار می رود. با این حال، کیفیت پایین یادگیری، نرخ بالای غیبت معلمان و نابرابری در دسترسی به منابع آموزشی، از مهم ترین چالش های این کشورها محسوب می شوند. این مقاله با بهره گیری از شواهد تجربی حاصل از ارزیابی های تصادفی (Randomized Controlled Trials) به بررسی اثربخشی سیاست های مختلف آموزشی در کشورهای در حال توسعه می پردازد. نتایج نشان می دهد که کاهش هزینه های آموزشی از طریق یارانه ها، بورسیه های شایستگی و برنامه های انتقال نقدی مشروط، تاثیر چشمگیری بر افزایش نرخ ثبت نام و کاهش ترک تحصیل دارد، یافته ای که با نتایج پژوهش های Schultz (۲۰۰۴) و Barrera-Osorio و همکاران (۲۰۰۷) هم خوانی دارد. افزون بر این، مداخلات بهداشتی مانند درمان انگلی های روده ای و تامین مکمل های غذایی از ارزان ترین و کارآمدترین ابزارها برای افزایش حضور دانش آموزان در مدرسه محسوب می شوند (Miguel & Kremer, ۲۰۰۴). در مقابل، افزایش صرف ورودی های سنتی آموزشی مانند تعداد معلمان یا کتاب های درسی، اثر محدودی بر یادگیری داشته و عمدتا به نفع دانش آموزان نخبه عمل کرده است. در این میان، اصلاحات پداگوژیک شامل آموزش جبرانی، استفاده از فناوری های آموزشی و گروه بندی دانش آموزان بر اساس سطح تحصیلی، به ارتقای معنادار نتایج یادگیری منجر شده اند (Banerjee et al., ۲۰۰۷a). همچنین، شواهد نشان می دهد که انگیزه های معلمان نقش حیاتی در کیفیت آموزش دارند؛ به گونه ای که پرداخت مبتنی بر حضور یا عملکرد، بسته به بافت نهادی، می تواند به کاهش غیبت و بهبود یادگیری منجر شود (Muralidharan & Sundararaman, ۲۰۰۸a). اصلاحات نهادی مانند استخدام معلمان قراردادی محلی و استفاده از کوپن های مدرسه نیز نتایج امیدوارکننده ای در ارتقای کیفیت و دسترسی به آموزش نشان داده اند، هرچند نگرانی هایی درباره عدالت آموزشی همچنان باقی است. این یافته ها نشان می دهند که هیچ سیاست واحدی برای بهبود آموزش وجود ندارد، اما اتخاذ رویکردی مبتنی بر شواهد علمی می تواند مسیرهای روشن و کارآمدی برای استفاده بهینه از منابع محدود فراهم آورد.
کلیدواژه ها:
آموزش و پرورش ، کشورهای در حال توسعه ، ارزیابی تصادفی ، پداگوژی ، انگیزه معلم ، کوپن های مدرسه ، سیاست های آموزشی ، عدالت آموزشی.
نویسندگان
مهدی هاشم خانلو
فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، قزوین، آبیک
اسماعیل حسینی
فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، خراسان رضوی، مشهد
منصوره نظری
فرهنگی شاغل در آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، خراسان رضوی، مشهد