تحلیل نقش کتب فلسفه دوره دوم متوسطه چاپ ۱۴۰۳ باتاکید بر اجرای سیاست ارزشیابی های سراسری نظام آموزشی ایران در فکرپروری نوجوانان و مقایسه با الگوی فلسفه برای کودکان و نوجوانان

در این پژوهش به بررسی چگونگی و میزان تاثیر فعالیت های فلسفی این کتب ها بر کنجکاوی و تفکر خلاق، استدالل های اخلاقی دانش آموزان پرداخته شده است. این پژوهش با بررسی نقش فلسفه پردازی در کتب های درسی دبیرستان ایران، می تواند بینش هایی را در مورد اینکه برنامه درسی فعلی تا چه حد این مهارت های انتقادی را پرورش می دهد، ارائه دهد. پژوهش حاضر، از جهت روش شناسی با روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. بدین صورت که پس از توصیف دو برنامه درسی فلسفه برای کودکان و برنامه درسی فلسفه پایه یازدهم و دوازدهم نظام آموزشی ایران به استخراج و تحلیل عناصر اساسی این دو برنامه در قالب هدف، محتوا، روش تدریس و ارزشیابی پرداخته است. نتیجه حاصله بر آن است که کتب فلسفه پایه یازدهم و دوازدهم نظام آموزشی ایران به لحاظ محتوا، هدف و روش تدریس به مولفه های ۹گانه فلسفه برای کودکان توجه داشته و از آنها استفاده شده است. در کتاب فلسفه (۱) ۹۸۱ واحد و در کتاب فلسفه (۲) ۷۴۱ واحد از مولفه های ۹ گانه الگوی فلسفه برای کودکان، مشهود است. اما سیاست های ارزشیابی در نظام آموزش و پرورش ایران این کتاب را از ماهیت و رسالت خود خارج کرده و دانش آموزان را در سطوح نازل شناختی چون حافظه محورانه نگه داشته است و نهایتا آنها را به درک مفاهیم فلسفی می رساند و باعث غفلت از مهارت های فلسفه ورزی شده است. این در حالی است که با عنایت به توجه مولفین به مولفه های فلسفه برای کودکان از این کتب درسی یادگیری مهارت های بیشتری مورد انتظار است. در پایان پیشنهاداتی برای حل این مسائل ارائه شده است.

کلیدواژه ها:

آموزش فلسفه ، فلسفه برای کودکان ، نظام آموزشی ایران