واکاوی مفهومی کارگر دانشی با تکیه بر دیدگاههای پیتر دراکر در زمینه اقتصاد هوش مصنوعی

در دهه های اخیر، با گذار از اقتصاد صنعتی به اقتصاد دانش محور، مفهوم کارگر دانشی که نخستین بار توسط پیتر دراکر مطرح شد، در مرکز توجه سازمان ها قرار گرفته است. کارگران دانشی افرادی هستند که با مغز خود کار می کنند، اطلاعات را تحلیل کرده و تصمیم گیری می نمایند. ظهور فناوری های نوینی مانند هوش مصنوعی، یادگیری ماشین و اتوماسیون شناختی، ساختار و ماهیت کار را به طور بنیادین تغییر داده و جایگاه کارگران دانشی را نیز دستخوش تحول کرده است. برخی نظریه پردازان، این روند را تهدیدی برای جایگاه کارگران دانشی می دانند و برخی دیگر آن را فرصتی برای توانمندسازی آن ها تلقی می کنند. این مقاله، با تکیه بر دیدگاه های پیتر دراکر و با مرور ادبیات نظری، به بررسی ویژگی ها، نقش ها، فرصت ها و تهدیدهای کارگر دانشی در بستر اقتصاد هوش مصنوعی می پردازد و در نهایت چارچوبی مفهومی برای به کارگیری موثر این نیروی انسانی در عصر دیجیتال ارائه می دهد.

کلیدواژه ها:

اقتصاد هوش مصنوعی ، پیتر دراکر ، توانمندسازی ، تحول دیجیتال ، کارگر دانشی ، یادگیری ماشین