تاثیر رسانه ها بر افکار عمومی و روند دادرسی

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 27

فایل این مقاله در 16 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MAECONFM01_3716

تاریخ نمایه سازی: 20 مرداد 1404

چکیده مقاله:

در دنیای معاصر، رسانه ها به عنوان یکی از قوی ترین ابزارهای شکل دهنده به افکار عمومی، نقشی بی بدیل در فرایندهای اجتماعی، سیاسی و حتی قضایی ایفا می کنند. با گسترش فناوری های ارتباطی و ظهور شبکه های اجتماعی، جریان اطلاعات با سرعتی بی سابقه در سطح جامعه منتشر می شود و همین امر، قدرت تاثیرگذاری رسانه ها بر برداشت ها، قضاوت ها و نگرش های عمومی را به طور چشمگیری افزایش داده است. در این میان، یکی از حوزه های حساس که تحت تاثیر مستقیم رسانه ها قرار می گیرد، روند دادرسی و اجرای عدالت است.تحقیقات متعدد نشان می دهد که پرداخت رسانه ای به پرونده های حقوقی و کیفری، می تواند موجب شکل گیری پیش داوری عمومی نسبت به متهم یا بزه دیده گردد و در نتیجه، استقلال و بی طرفی دستگاه قضایی را با چالش مواجه سازد. این پدیده که در ادبیات حقوقی به «محاکمه در رسانه» یا Trial by Media مشهور است، در برخی موارد پیش از صدور رای نهایی، ذهنیت جامعه و حتی قضات و هیئت منصفه را تحت تاثیر قرار می دهد. رسانه ها از طریق انتخاب گزینشی اطلاعات، برجسته سازی برخی جزئیات و تکرار پیام ها، می توانند احساسات جمعی را تحریک، و موج های اجتماعی علیه یا به نفع یک طرف پرونده ایجاد نمایند.از سوی دیگر، افکار عمومی که تحت تاثیر این بازنمایی های رسانه ای شکل می گیرد، قادر است فشار اجتماعی بر مقامات قضایی و پلیس را افزایش دهد و حتی در سیاست گذاری های کیفری تغییراتی ایجاد نماید. با این حال، این تاثیرگذاری دو سویه است: رسانه ها گاه با تنویر افکار عمومی و افزایش شفافیت، می توانند به اجرای بهتر عدالت کمک کنند، افشاگر فساد باشند و اعتماد عمومی به دستگاه قضا را ارتقا دهند؛ اما در غیاب چارچوب های اخلاقی و حقوقی، ممکن است با انتشار اخبار نادرست، ناقص یا تحریف شده، روند دادرسی را مخدوش کنند و حقوق افراد را نقض نمایند.افزون بر این، رسانه های نوین و شبکه های اجتماعی امکان مشارکت مستقیم شهروندان در فضای گفت وگو و قضاوت عمومی را فراهم کرده اند. این امر اگرچه دسترسی آزاد به اطلاعات را گسترش می دهد، اما خطر انتشار شایعات و بدون راستی آزمایی بودن اطلاعات را چندین برابر کرده و مرز میان اطلاع رسانی و قضاوت پیش از موعد را کمرنگ می سازد. در این شرایط، پرسش اساسی این است که چگونه می توان میان آزادی بیان و حق دسترسی به اطلاعات از یک سو، و حفظ بی طرفی و سلامت روند دادرسی از سوی دیگر، تعادل برقرار کرد.با توجه به این چالش ها، بسیاری از نظام های حقوقی به تدوین و اجرای قوانین محدودکننده مداخلات رسانه ای در پرونده های جاری پرداخته اند و راهکارهایی همچون صدور دستور قضایی برای منع انتشار جزئیات پرونده، آموزش حرفه ای روزنامه نگاران قضایی، و ایجاد واحدهای ارتباط رسانه ای در دستگاه قضا را مطرح کرده اند.در مجموع، این پژوهش با رویکردی میان رشته ای و با تکیه بر نظریات ارتباطات، حقوق و جامعه شناسی، به بررسی ابعاد مختلف تاثیر رسانه ها بر افکار عمومی و روند دادرسی می پردازد و تلاش می کند راهکارهایی برای مدیریت تعامل رسانه و عدالت ارائه دهد. یافته ها نشان می دهد که رسانه ها اگر در چارچوب اصول اخلاقی و موازین حقوقی فعالیت کنند، می توانند نقش موثری در ارتقای شفافیت و کارآمدی نظام قضایی ایفا کنند؛ اما در صورت فعالیت غیرمسوولانه، قادرند اعتماد عمومی به عدالت را متزلزل و روند دادرسی منصفانه را با خطر جدی مواجه سازند.

نویسندگان

پارسا فرامرزپور

دانشجوی ارشد حقوق کیفری و جرم شناسی