نقش رویکرد یادگیری معکوس (Flipped Learning) در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی

یادگیری معکوس (Flipped Learning) به عنوان یکی از رویکردهای نوین آموزشی در سال های اخیر در مدارس ابتدایی به منظور بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش، نقش این رویکرد در ارتقای یادگیری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان ابتدایی بررسی شده است. هدف اصلی تحقیق، تحلیل تاثیر یادگیری معکوس بر درک مفاهیم درسی و افزایش مشارکت دانش آموزان در فرآیند آموزشی است. این تحقیق با استفاده از روش کیفی و توصیفی به صورت کتابخانه ای انجام شده و منابع مختلف علمی و پژوهشی در زمینه یادگیری معکوس مورد بررسی قرار گرفته اند. داده های جمع آوری شده از مقالات علمی، گزارش ها و تحقیقات قبلی در زمینه یادگیری معکوس تحلیل و در نهایت، نتایج تحقیق نشان داد که رویکرد یادگیری معکوس می تواند به طور موثری به افزایش درک مفاهیم درسی، به ویژه در دروس ریاضی و علوم، کمک کند و باعث افزایش مشارکت فعال دانش آموزان در کلاس های درس شود. همچنین، استفاده از فناوری های نوین و منابع دیجیتال در این روش آموزشی، به دانش آموزان این امکان را می دهد که در خارج از کلاس به مطالعه و یادگیری بپردازند و در زمان کلاس بر روی فعالیت های تعاملی و حل مسائل متمرکز شوند. نتایج تحقیق همچنین نشان داد که این رویکرد، به ویژه در مقطع ابتدایی، می تواند انگیزه یادگیری را در دانش آموزان افزایش دهد و موجب ارتقای عملکرد تحصیلی آن ها شود. در نهایت، پیشنهاداتی برای بهبود و گسترش استفاده از یادگیری معکوس در مدارس ابتدایی ارائه شده است.

کلیدواژه ها:

یادگیری معکوس ، مشارکت دانش آموزان ، عملکرد تحصیلی ، فناوری آموزشی