مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و بازسازی شناختی در کاهش نشخوار فکری و تنهایی عاطفی در زنان آسیب دیده از پیمان شکنی زناشویی

پیمان شکنی زناشویی به عنوان یکی از آسیب زاترین وقایع رابطه ای، همواره با پیامدهای روان شناختی بی ثبات کننده ای از جمله نشخوار ذهنی مزمن و تنهایی عاطفی عمیق همراه بوده است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی و بازسازی شناختی در کاهش این دو پیامد شناختی–هیجانی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی طراحی و اجرا گردید. در این راستا، تعداد ۷۵ شرکت کننده به صورت تصادفی در یکی از سه گروه طرحواره درمانی، بازسازی شناختی، یا گروه کنترل در لیست انتظار تخصیص یافتند. داده ها در قالب طرح پیش آزمون–پس آزمون، با استفاده از دو مقیاس خودگزارشی معتبر برای نشخوار ذهنی (α = ۰.۸۶) و تنهایی عاطفی (α = ۰.۷۶) جمع آوری شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس مختلط به وضوح نشان داد که تعامل گروه × زمان برای هر دو متغیر معنادار بوده است: برای نشخوار ذهنی (F(۲,۱۴۴) = ۱۷.۳۷, p < ۰.۰۰۱) و برای تنهایی عاطفی (F(۲,۱۴۴) = ۳.۸۲ p = ۰.۰۲۴). تحلیل های پس آزمون نیز موید آن بود که طرحواره درمانی در مقایسه با هر دو گروه دیگر (بازسازی شناختی و کنترل) کاهش معنادار بیشتری در هر دو پیامد ایجاد کرده است. علاوه بر این، تحلیل واریانس چندمتغیره نیز این نتایج را در سطح چندمتغیره تایید نمود (Wilks’ Λ = ۰.۳۵۰, p < ۰.۰۰۱). یافته های به دست آمده حاکی از آن است که طرحواره درمانی دارای ظرفیت منحصربه فردی در بازسازی الگوهای شناختی–هیجانی مزمن ناشی از تروماهای خیانت صمیمی است.

کلیدواژه ها:

طرحواره درمانی ، درمان بازسازی شناختی ، نشخوار فکری ، احساس تنهایی عاطفی ، زنان قربانی پیمان شکنی زناشویی