مدل ساختاری رابطه نیازهای بنیادین روان شناختی با اضطراب سلامت در افراد ترنسکشوال: نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان

هدف از این پژوهش بررسی رابطه ساختاری نیازهای بنیادین روان شناختی با اضطراب سلامت در افراد ترنسکشوال با نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان بود. این پژوهش از لحاظ اجرا، جزء تحقیقات توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری و همچنین از لحاظ هدف، جزء تحقیقات کاربردی به شمار می رفت. کلیه افراد ترانسکشوالی که در نیمه اول سال 1403 ساکن شهر تهران بودند، جامعه آماری این مطالعه را تشکیل می دادند. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 130 نفر از این افراد که تشخیص نارضایتی جنسیتی (ترنسکشوالیتی) گرفتند وارد پژوهش شدند و به صورت مداد کاغذی به پرسشنامه های اضطراب سلامت سالکوسکیس و همکاران (2002)، نیازهای بنیادین روان شناختی شلدون و همکاران (2001) و دشواری در تنظیم هیجان گرتز و رومر (2004) پاسخ دادند. از ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی همبستگی بین متغیرهای پژوهش بهره گرفته شد. همچنین؛ بررسی مدل مفهومی با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. نتایج نشان داد که نیازهای بنیادین روان شناختی با میانجی گری دشواری در تنظیم هیجان بر اضطراب سلامت افراد ترنسکشوال تاثیر می گذارند. بر همین اساس توصیه می شود که روان شناسان بالینی و روانپزشکان نتایج این مطالعه را به عنوان تلویحات مهم نظری و عملی در عرصه آسیب شناسی روانی اختلال اضطراب سلامت در افراد ترنسکشوال در نظر داشته باشند و در بررسی علائم و درمان این اختلال، به ارضا و ناکامی از نیازهای بنیادین روان شناختی و توانایی تنظیم سازگارانه هیجان در افراد ترنس توجه ویژه داشته باشند.

کلیدواژه ها:

اضطراب سلامت ، ترنسکشوال ، دشواری در تنظیم هیجان ، نیازهای بنیادین روان شناختی.