مفهوم ادبی و کنایی گندم و جو در شعر پارسی

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 20

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

JR_HUJ-5-3_007

تاریخ نمایه سازی: 14 مرداد 1404

چکیده مقاله:

گیاهان از مهمترین عناصر ادب پارسی هستند که شناخت آنان برای فهم درست شعر، مضامین و صور خیال آن ضروری است. گندم بارها در ادب فارسی در مقام مشبه به قرار گرفته و گیسو، نیزه، دل، لب و دهان بسته و رخسار خوبان را به آن تشبیه کرده اند. در نوشته های عرفانی گندم نمادی از معرفت ازلی است که خوردن آن، با توجه به محدود بودن ظرفیت وجودی آدم ابوالبشر، سبب رانده شدن او از بهشت و محروم شدن از قرب خداوند شد. جو خوراک درویشان است و کنایه از هر چیز بی بها و اندک بوده و تعابیری مثل جوفروش گندم نما کاربرد دارد.

نویسندگان

آسیه کازرونی

دانشگاه آزاد اسلامی، واحد فلاورجان