بررسی مقایسه ای سیاست خارجی روسیه و آمریکا در مدیریت بحران های منطقه غرب آسیا ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ (مطالعه موردی: بحران سوریه)

تحولات غرب آسیا (خاورمیانه) سبب درگیر شدن بازیگران متنوع و متفاوت دولتی و غیردولتی شده است. این بازیگران، با اهداف، مواضع، ایدئولوژی و رفتار متفاوت و حتی متضاد سبب تداوم بحران در منطقه شده اند بازیگران غیردولتی از گروه های اسلام گرا با جریانات تروریستی- تکفیری از یک سو و کنشگران دولتی منطقه ای و فرامنطقه ای از سوی دیگر در تلاشند کشاکش قدرت را به سود خود به پایان برسانند. تحولات چند ساله اخیر کشورهای عربی که منجر به تغییر حکومت های برخی از آن ها شد، تاثیرات گسترده ای به همراه داشته است. همانند هر پدیده سیاسی دیگری، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بلافاصله در صدد برآمدند با مطالعه و پیگیری حوادث، راه های تامین حداکثری منافع خود را جستجو کنند این روند از طریق تاثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم و حوادث، ارتباط گیری با افراد موثر در روند تحولات و در مواردی نیز با دامن زدن به تنش ها و یا فراهم ساختن زمینه های آن دنبال شد. بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای به شیوه های مختلف در صدد برآمدند با حذف داده های موجود حداکثر بهره برداری را نمایند. . در این پژوهش که تحت عنوان بررسی مقایسه ای سیاست خارجی روسیه و آمریکا در مدیریت بحران های منطقه غرب آسیا ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۳ (مطالعه موردی بحران سوریه) نام دارد، و به شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی موضوع پرداخته شده است در راستای انجام این پژوهش این سوال اصلی مطرح شده است که: وجوه اشتراک و افتراق سیاست خارجی آمریکا و روسیه در بحران سوریه چیست؟ و برای پاسخ دهی به سوال مطرح شده این فرضیه اصلی عنوان گردیده است که: واکنش و رفتار روسیه و امریکا نسبت به بحران سوریه در راستای تامین منافع خود بوده است. روسیه همواره خواهان حفظ حکومت اسد و گسترش نفوذ خود در منطقه است در حالی که امریکا درصدد است تا حکومت اسد را ساقط کند و در پی تثبیت موقعیت خود در منطقه است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که: بحران سوریه از چنان عمق و ابعادی برخوردار است که توانسته تعادل قوای قدرت های نافذ منطقه ای و فرامنطقه ای را متناسب با آن چه در این بحران از دست داده یا منافعی که به آن چشم دوخته اند برهم زند.

کلیدواژه ها:

بحران ، مدیریت بحران ، خاورمیانه ، منازعه ، روسیه ، آمریکا.