اهمیت توجه به وضعیت تمرکز دانش آموزان دچار فقدان یا جدایی والدین وکاهش حملات استرس در محیط کلاس
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 40
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
MAECONFM01_3300
تاریخ نمایه سازی: 5 مرداد 1404
چکیده مقاله:
مقاله حاضر از نوع توصیفی و از لحاظ گردآوری اطلاعات از نوع کتابخانه ای است که با توجه به نظرات اندیشمندان این عرصه به رشته تحریر در آمده است. هدف از نگارش این مقاله بررسی اهمیت توجه به وضعیت تمرکز دانش آموزان دچار فقدان یا جدایی والدین وکاهش حملات استرس در محیط کلاس میباشد. در جوامع معاصر، آموزش و پرورش به عنوان نهاد تاثیرگذار بر رشد فردی و اجتماعی کودکان، وظیفه ای فراتر از انتقال دانش دارد. این نهاد باید زمینه ای برای پرورش شخصیت، سلامت روانی و توسعه هیجانی دانش آموزان فراهم آورد. یکی از مهم ترین چالش هایی که نظام های آموزشی با آن مواجه اند، حمایت از کودکانی است که در معرض بحران های خانوادگی نظیر فقدان یا جدایی والدین قرار دارند. این شرایط خاص خانوادگی تاثیر مستقیم و غیرمستقیم بر وضعیت تمرکز، یادگیری، رشد شناختی و سلامت روان دانش آموزان دارد. فقدان والدین، چه در قالب مرگ، طلاق، مهاجرت یا ترک عاطفی، یکی از عمیق ترین و دردناک ترین بحران هایی است که می تواند زندگی یک کودک را تحت الشعاع قرار دهد. این تجربه دردناک غالبا موجب بروز اضطراب، احساس ناامنی، افسردگی، و اختلال در تمرکز و توجه می شود. در محیط کلاس، این کودکان معمولا توانایی تمرکز پایدار بر روی فعالیت های آموزشی را ندارند، با افت تحصیلی مواجه می شوند و مستعد بروز حملات اضطرابی یااسترسی در زمان فشارهای آموزشی یا اجتماعی هستند. اهمیت پرداختن به این موضوع از آن جا ناشی می شود که فضای کلاس، اگر به درستی مدیریت شود، می تواند نقش درمان گرایانه ایفا کند. معلم آگاه، نه تنها نقش آموزش دهنده بلکه نقش حمایت گر، شنونده و پایدارکننده روانی را نیز بر عهده دارد. بنابراین، شناسایی دقیق علائم استرس، فقدان تمرکز، و واکنش های روانی دانش آموزان دچار بحران خانوادگی، می تواند گامی موثر در جهت جلوگیری از آسیب های روانی آتی و بازگرداندن آن ها به مسیر یادگیری باشد. در عصر حاضر، یکی از مهم ترین دغدغه های نظام های آموزشی و روان شناسان تربیتی، بهبود کیفیت یادگیری و تمرکز دانش آموزان است. تمرکز ذهنی، که به عنوان یکی از عوامل کلیدی در فرآیند یادگیری شناخته می شود، می تواند به شدت تحت تاثیر شرایط خانوادگی، به ویژه جدایی یا فقدان والدین قرار گیرد. کودکانی که درگیر تجربه های دردناک فقدان والد، مانند طلاق یا مرگ یکی از والدین هستند، غالبا با سطوح بالایی از استرس، اضطراب و اختلالات توجه مواجه می شوند که این موضوع توانایی تمرکز آن ها را در محیط کلاس به شدت کاهش می دهد. این کاهش تمرکز، نه تنها فرآیند یادگیری را مختل می سازد، بلکه باعث بروز مشکلات رفتاری، افت تحصیلی، و کاهش تعاملات اجتماعی در محیط مدرسه نیز می گردد.در این مقاله، تمرکز ما بر بررسی دقیق و چندوجهی تاثیرات روان شناختی و رفتاری فقدان یا جدایی والدین بر تمرکز دانش آموزان و همچنین راهکارهای موثر جهت کاهش حملات استرس و بازگرداندن ثبات روانی به این دانش آموزان در محیط آموزشی است. یافته های تحقیقاتی متعدد نشان می دهند که دانش آموزانی که تحت تاثیر مستقیم فقدان والدین قرار دارند، نسبت به هم سالان خود که در خانواده های پایدار زندگی می کنند، دچار سطوح پایین تری از عملکرد شناختی و تمرکز هستند. همچنین بررسی های بالینی بیانگر آن است که استرس حاد ناشی از شرایط خانوادگی، به ویژه در سنین ابتدایی و پیش نوجوانی، می تواند ساختارهای مغزی مربوط به توجه، حافظه کاری و تنظیم هیجان را به شدت تحت تاثیر قرار دهد. از منظر علوم تربیتی، عدم توجه به این مسئله می تواند منجر به افزایش نابرابری آموزشی، بروز چرخه های معیوب روان شناختی و اجتماعی، و در نهایت طرد سیستماتیک این دانش آموزان از محیط های آموزشی گردد. در این راستا، نقش معلمان، مشاوران مدرسه، و سیاست گذاران آموزشی در طراحی محیط های یادگیری امن، دارای ساختار حمایتی، و غنی از روابط عاطفی سالم، بسیار پررنگ تر از پیش خواهد بود. هدف این مقاله، ارائه یک چارچوب نظری و کاربردی برای درک عمیق تر وضعیت تمرکز دانش آموزان دچار فقدان والدین، تحلیل ابعاد مختلف استرس تحصیلی ناشی از این تجربه ها، و معرفی راهبردهایی برای مدیریت این استرس ها در محیط کلاس است. این مقاله با تکیه بر مطالعات روان شناسی رشد، علوم شناختی، و جامعه شناسی خانواده، به بررسی سازوکارهای ذهنی و هیجانی درگیر در تجربه ی فقدان والد پرداخته و سپس مجموعه ای از مداخلات عملی، از جمله تکنیک های آرام سازی، مدل های تدریس حساس به تروما، و برنامه های تقویت تاب آوری را پیشنهاد می دهد. از طرف دیگر، در این مقاله به بررسی نقش حمایت های اجتماعی، تعاملات معلم-دانش آموز، و محیط های آموزشی همدلانه پرداخته ایم که می توانند به عنوان ابزارهای حفاظتی در برابر پیامدهای منفی فقدان والدین عمل کنند. یکی دیگر از اهداف کلیدی این مقاله، ارائه پیشنهاداتی برای ارتقاء سطح آگاهی و آموزش معلمان و کادر مدرسه در خصوص علائم و نشانه های استرس مزمن و راهکارهای مدیریت آن در محیط آموزشی است. نهایتا، با تکیه بر شواهد موجود و تحلیل های عمیق می توان نتیجه گرفت که با طراحی برنامه های مداخلاتی ساختارمند، آموزش های عاطفی-اجتماعی، و حمایت های بین رشته ای، می توان تمرکز دانش آموزان آسیب دیده از فقدان والدین را بهبود بخشید و حملات استرسی آن ها را در محیط کلاس کاهش داد. این فرآیند، نه تنها به ارتقاء کیفیت یادگیری این دسته از دانش آموزان کمک می کند، بلکه زمینه ساز کاهش نرخ ترک تحصیل، افزایش انگیزه تحصیلی، و پرورش نسل هایی سالم تر از نظر روانی و اجتماعی خواهد بود.
نویسندگان
افسانه عیسی پور
کارشناسی زبان و ادبیات عرب