تبیین جلوه های سورآلیستی داستان هویج پالتو پوش با تکیه بر عناصر رویا و واقعیت

جلوه های روایی یک داستان دارای عناصر و مضامینی است که در طی بیان یک حادثه اجتماعی تبیین می گردد. از این رو آنچه که در ورای یک ماجرا می بایست روشن گردد، مباحثی است که معموال به صراحت بیان نگردیده و نیاز به تبیین عناصر اجتماعی دارد. «هویج پالتوپوش» روایت در هم پیچیدن مرزهای واقعیت و فرو رفتن در جهان رویاها است. جهانی بی مرز که پدیده ها چه طبیعی، چه جانوری رنگی دیگر به خود می گیرند و می توانند دنیایی تازه بیافرینند که قوانین و قواعد خود را دارد. این روایت را خورشید و خرگوش می سازند. خورشید در آسمان، خرگوش در زمین. یکی بیدار است، یکی در خواب. یکی می گوید، یکی می بافد. در هر روایت، زبان به خود بر می گردد تا مرزهای واقعیت و رویا را با پرسش های خود جدا کند، اما آن هم نمی تواند. گام به گام خورشید و خرگوش در این بازی زبانی پیش می روند تا نقطه ای که خرگوش و خورشید یکی می شوند. هدف نویسنده ایجاد سرگرمی در مخاطب نوجوان است و یافته های این پژوهش نشان می دهد که "محمدهادی محمدی" در این اثر از ابداع شخصیت های فانتاستیک، فضاسازی های خاص تخیلی و کاربرد عنصر خواب و رویا بهره برده است و با خلق جهانی بی مرز با پدیده های طبیعی و جانوری داستان را پیش می برد.

کلیدواژه ها:

هویج پالتو پوش ، ادبیات داستانی ، فانتزی ، نقد ادبی ، ادبیات کودک و نوجوان