ماهیت شناسی و تفکیک مرزهای سیاست گذاری عمومی از مدیریت در چارچوب کارکردگرایی

در فضای عمومی و بعضا حتی در محیط علمی شاهد آن هستیم که مرزهای مشخص و دقیقی میان رشته های مطالعاتی و علمی وجود نداشته، لذا میان اساتید و مدیران اجرایی در فرایندهای فعالیت خود اختلافاتی پیش می آید که کدام زمینه باید با بهره گیری از کدام رشته علمی مورد بررسی یا تحقیق قرار گیرد. یکی از این مرزهای نامشخص میان دو رشته علمی و مهم مدیریت با سیاست گذاری عمومی است که بعضا مورد اختلاف یا اشتباه در تصورات مدیران و کارشناسان قرار می گیرد. در این مقاله سعی شده است با استفاده از چارچوب نظری کارکردگرایی و روش تحقیق تاریخی و توصیفی، مرزهای مشخصی برای بهره برداری از این دو حوزه مطالعاتی در تحقیق و پژوهش یا حوزه اجرایی دستگاه ها تعیین شود. فرضیه پژوهش به این ترتیب است که رشته مدیریت برای اجرایی سیاست هایی مناسب است که بررسی آن در رشته سیاست گذاری ضروری ارزیابی شده و سیاست های مشخصی برای تدبیر آن ها تعیین گردیده است. به نظر مقاله پیش رو مدیریت در ادامه سیاست گذاری عمومی تعریف می شود تا سیاست های تعیین شده را در حوزه عملیاتی به خوبی و دقیق تر اجرا کند. همچنین سیاست گذاری همواره در محیط عام و با منافع عموم مردم در یک جامعه تعریف اما مدیریت غالبا در رابطه با یک سازمان یا محیط محدود و خاص به کار گرفته می شود.

کلیدواژه ها:

سیاست گذاری عمومی ، مدیریت ، کارکردگرایی.