رابطه طرحواره با تفکرات غیر منطقی و آسیبهای روانی در افراد جامعه

هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه طرحواره با تفکرات غیر منطقی و آسیبهای روانی در افراد جامعه شهرستان ارومیه بود. روش تحقیق علی مقایسه ای بود به همین منظور از جامعه مورد نظر به شیوه نمونه گیری در دسترس نمونه ای به حجم ۹۰ نفر شامل ۳۰ نفر افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی، ۳۰ نفر افراد مبتلا به اختلال دو قطبی و ۳۰ نفر افراد عادی، انتخاب شدند. پرسشنامه های طرحواره یانگ فرم کوتاه (YSQ-SF) و باورهای غیر منطقی جونز (IBT) توسط آنها تکمیل شد و سپس جهت تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج تحلیل واریانس چند متغیری نشان داد در بین سه گروه افراد با اختلال مرزی، دوقطبی و عادی در متغیر طرحوارههای ناسازگار اولیه تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد در طرحوارههای انزوای اجتماعی، بیگانگی شکست، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری و بازداری هیجانی بین سه گروه تفاوت معنی داری وجود ندارد ولی در سایر طرحوارههای ناسازگار بین گروهها تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج نشان داد همه مولفه های باورهای غیر منطقی در بین سه گروه تفاوت معناداری دارد. در نتیجه طرحوارهای ناسازگار با تفکرات غیر منطقی در افراد با اختلال شخصیت مرزی، اختلال دوقطبی و افراد عادی متفاوت است.

کلیدواژه ها:

اختلال دوقطبی ، اختلال شخصیت مرزی ، تفکرات غیر منطقی ، طرحوارهای ناسازگار