موقعیت اخلاقی کودک در نظام حقوق مستقل از اخلاق

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 14

متن کامل این مقاله منتشر نشده است و فقط به صورت چکیده یا چکیده مبسوط در پایگاه موجود می باشد.
توضیح: معمولا کلیه مقالاتی که کمتر از ۵ صفحه باشند در پایگاه سیویلیکا اصل مقاله (فول تکست) محسوب نمی شوند و فقط کاربران عضو بدون کسر اعتبار می توانند فایل آنها را دریافت نمایند.

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ICCR03_069

تاریخ نمایه سازی: 22 تیر 1404

چکیده مقاله:

نظریه های گوناگون حقوقی به ویژه در تبیین مفهوم حق با پرسش های گوناگونی مواجه اند که دامنه شمول نظریات و کارایی آنها را به چالش می کشند. کودکان از جمله موضوعاتی هستند که نظریه های حق در تبیین جایگاه آنها در تبیین خود با چالش مواجه اند. نظریه استحقاق که مبتنی بر الگوی انسان کامل (عاقل رشید) سخن می گوید اغلب کودکان را در پرتو فهم بزرگسالی می تواند مورد توجه قرار دهد و اساسا از امکان شناسایی حقوق کودکان در چهارچوب زیستی و طبیعی خودشان باز می ماند. نظریه منفعت که سعادت مبتنی بر بیشینه سازی نفع را جانشین شهود اخلاقی می داند حق و تکلیف را در مبنای تحلیل خود همبسته می بیند و تنها از حق کسی می تواند سخن بگوید که بتواند نفع و لذت را تجربه کنند و کودکان با بسیاری از منافع غریبه اند این در حالی است که ناتوانی در شناسایی استقلال هویتی افراد این دیدگاه را با چالشی عمیق تر مواجه می سازد. هارت هرچند در نظریه خود حداقل اخلاقی را می پذیرد اما نظریه انتخاب او نیز کودکان را که اتخاب حقوقی معتبری ندارند تنها در چهارچوب نمایندگی توسط دیگران می تواند تصویر کند. این در حالی است که اگر مطالبه حق را در این دیدگاه زمانی ممکن بدانیم که تکلیف مقابل آن قابل اجرا باشد کودکان در این نظام معرفتی با چالشی دو چندان مواجه می شوند. تز اجتماعی (تز منابع) راز نیز تنها می تواند در مسیر تصمیم گیری حقوقی و دادرسی مسیری را برای امر اخلاقی بگشاید. در جریان رقیب نیز اصول حقوقی دورکین هرچند فضا را به سمتی اخلاقی تر شدن پیش می برد اما نمی تواند قلمرو حوق کودکان را به تمامه توجیه کند. به نظر می رسد موقعیت اخلاقی کودکان دردنیای حقوقی مستقل

نویسندگان

قاسم محمدی

عضو هیات علمی دانشکده حقوق دانشگاه شهید بهشتی