تحلیل پدیدارشناسی تجربه زیسته زوجین در بحران پس از خیانت: از گسست اعتماد تا بازسازی معنای رابطه

خیانت در روابط زناشویی یکی از بحران های عمیق و چالش برانگیز است که موجب گسست اعتماد و آسیب جدی به بنیان رابطه می شود. این پژوهش با رویکرد پدیدارشناسی به تحلیل تجربه زیسته زوجین در مواجهه با بحران پس از خیانت می پردازد. هدف اصلی تحقیق، درک عمیق از نحوه تجربه، تفسیر و بازسازی معنای رابطه در این شرایط دشوار است. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با زوج هایی که تجربه خیانت و تلاش برای بازسازی رابطه را داشته اند، گردآوری شده اند. نتایج نشان می دهد که خیانت علاوه بر ایجاد درد و رنج عاطفی، زمینه ساز شکاف و تردید در اعتماد میان زوجین است و این گسست اعتماد فرآیندی پیچیده و چندوجهی است. در عین حال، برخی از زوجین در مسیر بازسازی معنای رابطه تلاش می کنند، که این بازسازی مستلزم پذیرش، بخشش و بازتعریف مجدد نقش ها و انتظارات است. این فرآیند بازسازی، نه تنها به ترمیم رابطه کمک می کند، بلکه فرصت رشد فردی و ارتقای کیفیت زندگی زناشویی را فراهم می آورد. تحلیل پدیدارشناسی این مطالعه نشان می دهد که تجربه خیانت برای هر زوج منحصر به فرد است و تحت تاثیر عوامل فردی، فرهنگی و اجتماعی قرار دارد. همچنین، فرآیند بازسازی اعتماد و معنا در رابطه، نیازمند تعامل عمیق، همدلی و گفتگوهای صادقانه است. پژوهش حاضر می تواند به متخصصان مشاوره خانواده کمک کند تا مداخلات درمانی هدفمندتری را طراحی و اجرا نمایند. در نهایت، این مطالعه بر اهمیت فهم تجربیات زیسته زوجین تاکید دارد و نشان می دهد که بازسازی رابطه پس از خیانت، فرایندی دشوار اما ممکن است که با حمایت های روانشناختی و تعهد متقابل، می توان به آن دست یافت و رابطه را به سطحی نوین از اعتماد و معنا رساند.

کلیدواژه ها:

خیانت زناشویی ، بحران رابطه ، گسست اعتماد ، بازسازی رابطه ، تجربه زیسته ، پدیدارشناسی ، حمایت روانی