رابطه رویاپردازی ناسازگار با افسردگی و افکار خودکشی و چگونگی تاثیر آن بر تنظیم شناختی هیجان

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 53

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

HEPCONF07_032

تاریخ نمایه سازی: 17 تیر 1404

چکیده مقاله:

رویاپردازی ناسازگار به عنوان الگویی از تخیلات افراطی و کنترل نشده شناخته می شود که می تواند بر عملکرد روزمره و سلامت روان فرد تاثیر منفی بگذارد. پژوهش های اخیر نشان داده اند که این پدیده با علائم افسردگی و افکار خودکشی مرتبط است، اما مکانیزم های شناختی و هیجانی که این ارتباط را توضیح می دهند، کمتر مورد بررسی قرار گرفته اند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی رویاپردازی ناسازگار با افسردگی و افکار خودکشی و همچنین تحلیل نقش تنظیم شناختی هیجان در این ارتباط است. روش: پژوهش حاضر یک مطالعه ی کمی و همبستگی است که بر روی ۳۰۰ دانشجوی دانشگاه های ایران انجام شد. شرکت کنندگان با استفاده از پرسشنامه ی رویاپردازی ناسازگار (MDS-۱۶)، پرسشنامه ی افسردگی بک (BDI-II)، مقیاس افکار خودکشی بک (BSSI) و پرسشنامه ی تنظیم شناختی هیجان (CERQ) مورد ارزیابی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که رویاپردازی ناسازگار به طور معناداری با افسردگی (r = ۰.۵۲, p < ۰.۰۰۱) و افکار خودکشی (r = ۰.۴۸, p < ۰.۰۰۱) رابطه ی مثبت دارد. همچنین، راهبردهای منفی تنظیم شناختی هیجان (مانند نشخوار فکری و فاجعه سازی) این ارتباط را تقویت کرده، در حالی که راهبردهای مثبت (مانند ارزیابی مجدد مثبت و برنامه ریزی) اثر محافظتی دارند. تحلیل رگرسیون نشان داد که افسردگی قوی ترین پیش بین افکار خودکشی است (β = ۰.۵۳)، اما رویاپردازی ناسازگار نیز از طریق تاثیر بر افسردگی، احتمال افکار خودکشی را افزایش می دهد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان می دهد که رویاپردازی ناسازگار نه تنها با افزایش افسردگی و افکار خودکشی مرتبط است، بلکه از طریق تاثیر بر تنظیم شناختی هیجان، این اثرات منفی را تشدید می کند. این نتایج بر اهمیت مداخلات روان شناختی مبتنی بر تنظیم هیجان و درمان شناختی-رفتاری (CBT) در مدیریت رویاپردازی ناسازگار و کاهش خطرات مرتبط با آن تاکید دارد. پژوهش های آینده می توانند با استفاده از مطالعات طولی و مداخلات بالینی نقش این متغیرها را در سلامت روان بیشتر بررسی کنند.

نویسندگان

زینب کوشکی

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی_خانواده

نفسیه سادات ذاکری جاجائی

کارشناس ارشد روانشناسی بالینی