بررسی تاثیر روش تدریس معکوس بر یادگیری مفاهیم تابع در دانش آموزان پایه دهم

یادگیری مفاهیم ریاضی، به ویژه مفهوم «تابع»، همواره یکی از چالش های مهم برای دانش آموزان پایه دهم بوده است. روش های سنتی تدریس به دلیل محدودیت های زمانی و عدم وجود تعامل کافی، اغلب موجب کاهش بهره وری یادگیری می شوند. از این رو، این پژوهش با هدف بررسی تاثیر روش تدریس معکوس (Flipped Classroom) بر یادگیری مفاهیم تابع در دانش آموزان پایه دهم انجام شد.این تحقیق به صورت نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون–پس آزمون و گروه کنترل انجام گرفت. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پایه دهم رشته ریاضی شهرستان بروjen بود که از میان آن ها ۶۰ نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۳۰ نفر) و کنترل (۳۰ نفر) قرار گرفتند. گروه آزمایش طی ۸ جلسه تحت آموزش با روش کلاس معکوس قرار گرفتند، در حالی که گروه کنترل با روش سنتی آموزش دیدند. ابزار گردآوری داده ها، یک آزمون محقق ساخته بود که روایی و پایایی آن قبل از استفاده تایید شده بود.داده ها با استفاده از آزمون t مستقل و تحلیل کوواریانس (ANCOVA) مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد که میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش به طور معناداری بالاتر از گروه کنترل بود (p < ۰.۰۵) ، که موید تاثیر مثبت روش کلاس معکوس بر یادگیری مفاهیم تابع است. همچنین مشاهدات نشان داد که انگیزه و مشارکت فعال دانش آموزان در کلاس های معکوس افزایش یافت.بر اساس یافته های این پژوهش، می توان نتیجه گرفت که روش تدریس معکوس به عنوان یک استراتژی کارآمد می تواند جایگزین یا مکمل مناسبی برای روش های سنتی در آموزش مفاهیم پیچیده ریاضی باشد. لذا پیشنهاد می شود معلمان با بهره گیری از فناوری های آموزشی، این روش را در تدریس سایر مفاهیم دشوار ریاضی نیز به کار گیرند.کلمات کلیدی:تدریس معکوس، یادگیری تابع، پایه دهم، روش نیمه آزمایشی، ریاضیات

کلیدواژه ها:

تدریس معکوس ، یادگیری تابع ، پایه دهم ، روش نیمه آزمایشی ، ریاضیات