بررسی پیامد های بی توجهی مدرسه به مشکلات عاطفی دانش آموزان ابتدایی

سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 36

فایل این مقاله در 12 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

MAECONFM01_2617

تاریخ نمایه سازی: 8 تیر 1404

چکیده مقاله:

بی توجهی به مشکلات عاطفی دانش آموزان یکی از معضلات اساسی نظام های آموزشی است که آثار و پیامدهای عمیقی بر رشد، یادگیری و سلامت روانی شان برجای می گذارد. در محیط های آموزشی که تمرکز عمده بر موفقیت تحصیلی و دستاوردهای نمره ای است، اغلب به نیازهای عاطفی دانش آموزان کم توجهی می شود و این غفلت می تواند منجر به بروز مشکلات متعددی گردد. هدف این مقاله بررسی جامع پیامدهای بی توجهی مدرسه به مشکلات عاطفی دانش آموزان است؛ پیامدهایی که در ابعاد فردی، تحصیلی، رفتاری و اجتماعی دانش آموزان مشهود بوده و چرخه ای از ناکامی ها و تنش های مستمر را ایجاد می کند. در بعد فردی، بی توجهی به نیازهای عاطفی، منجر به کاهش عزت نفس، خودکارآمدی، و احساس ارزشمندی دانش آموزان می شود؛ دانش آموزانی که با مشکلاتی همچون اضطراب، افسردگی، وسواس، یا ترس از مدرسه روبه رو هستند، در صورت عدم حمایت و مداخله مناسب، به تدریج احساس ناامنی روانی بیشتری را تجربه خواهند کرد. در حوزه تحصیلی، این مشکلات اغلب به افت عملکرد آموزشی، عدم تمرکز، کاهش انگیزه برای یادگیری، غیبت های مکرر و حتی ترک تحصیل زودهنگام منجر می شوند. از منظر رفتاری، بی توجهی به مسائل عاطفی بستر را برای بروز رفتارهای پرخاشگرانه، بزهکاری، خودآزاری، کناره گیری اجتماعی و ناسازگاری با قوانین مدرسه فراهم می کند. همچنین در بعد اجتماعی، دانش آموزان ممکن است دچار مشکلاتی در روابط با همسالان، معلمان و حتی اعضای خانواده شوند و احساس انزوا یا طردشدگی را بیشتر تجربه نمایند.علاوه بر این، تاثیرات بلندمدت بی توجهی به مشکلات عاطفی دانش آموزان می تواند در شکل گیری شخصیت، سبک های ارتباطی، و حتی انتخاب های شغلی و اجتماعی آنان در آینده نقش اساسی ایفا کند. تحقیقات نشان می دهد نبود حمایت عاطفی مناسب توسط مدرسه نه تنها بر روند فعلی تحصیلی دانش آموزان اثرگذار است، بلکه زمینه ساز اختلالات روانی پایدار و مشکلات هویتی در بزرگسالی می شود. همچنین فرهنگ سازمانی مدرسه که مبتنی بر نادیده انگاری عواطف دانش آموزان باشد، به تشدید این مسائل دامن زده و مانع تحقق عدالت آموزشی، فرصت های رشد برابر و پرورش شهروندانی متعادل و فعال در جامعه می شود.بر این اساس، توجه همه جانبه به نیازهای عاطفی و روانی دانش آموزان، طراحی برنامه های حمایتی و مشاوره ای، پرورش مهارت های اجتماعی-عاطفی، توانمندسازی معلمان در حوزه شناسایی و مداخله ابتدایی مشکلات عاطفی، و ایجاد فضای امن و پذیرنده برای گفت وگو و ابراز احساسات، ضرورت هایی اجتناب ناپذیر برای کارآمدی نظام آموزشی و ارتقای سلامت نسل آینده محسوب می گردد. مجموع شواهد موجود حاکی از آن است که بی توجهی نمی تواند گزینه ای برای مدارس باشد؛ چرا که هزینه های بلندمدت این غفلت، به مراتب بیشتر از سرمایه گذاری های پیشگیرانه و حمایتی در حوزه سلامت عاطفی دانش آموزان خواهد بود.در نهایت، این مقاله با تاکید بر پیامدهای چندبعدی بی توجهی مدرسه به مشکلات عاطفی دانش آموزان، ابعاد مختلف این چالش را بازنمایی کرده و راهکارهایی برای پیشگیری و کاهش آثار منفی آن پیشنهاد می دهد. پژوهشگران و سیاست گذاران تعلیم و تربیت نیازمند رویکردی جامع نگر و حساسیت زا نسبت به ابعاد عاطفی دانش آموزان هستند تا مدرسه نه تنها محل رشد علمی، بلکه پناهگاهی برای سلامت روانی و اجتماعی نسل آینده باشد.

نویسندگان