جهان بینی ریزوماتیک دلوز در «هم نوایی شبانه ارکسترچوب ها»
محل انتشار: مجله نقد و نظریه ادبی، دوره: 10، شماره: 1
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله ژورنالی
زبان: فارسی
مشاهده: 22
نسخه کامل این مقاله ارائه نشده است و در دسترس نمی باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
JR_NAQD-10-1_007
تاریخ نمایه سازی: 2 تیر 1404
چکیده مقاله:
ژیل دلوز، فیلسوف برجسته پساساختارگرای قرن بیستم، با طرح مفاهیمی نوین، الگوهای سنتی تفکر غربی را به چالش کشید. نظام «ریزومی» او، به مثابه بدیلی برای ساختارهای سلسله مراتبی، زمینه خوانشی چندصدایی و غیرمتمرکز از متون را فراهم می کند. این پژوهش با هدف تحلیل و تبیین مولفه های خوانش دلوزی در رمان هم-نوایی شبانه ارکستر چوب ها اثر رضا قاسمی، سه شاخص کلیدی «صیرورت»، «قلمروزدایی و بازقلمروگذاری» و «اقتدارزدایی» را به عنوان چهارچوب نظری برگزیده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است که از رهگذر تطبیق مفاهیم دلوزی با ساختار روایی، شخصیت پردازی و ژرف ساخت اثر، امکان بازخوانی آن در چهارچوب ادبیات پست مدرن را می سنجد. یافته ها نشان می دهد که رمان قاسمی با گریز از الگوهای خطی، تقلیل مرکزیت راوی و خلق فضاهای بینابینی، به شکلی منسجم مولفه های فلسفه دلوز را بازتاب می دهد. فرایند «صیرورت» در دگردیسی شخصیت ها، «قلمروزدایی» در گسست از هویت های ثابت و «اقتدارزدایی» در فروپاشی روایت های کلان، به مثابه وجوه بارز این تطبیق پذیری شناسایی شدند. این مطالعه بر آن است که هم نوایی شبانه ارکستر چوب ها، با عبور از منطق دوگانه انگارانه، نمونه برجسته ای از ادبیات ریزوماتیک است که خوانش چندلایه پست مدرنیستی را ممکن می سازد. نتایج پژوهش، علاوه بر آشکارسازی ظرفیت های نظریه دلوز در نقد ادبی، جایگاه این رمان را به عنوان متنی پیشرو در حوزه ادبیات معاصر فارسی تثبیت میکند.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
حسین جودوی
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
محمد علی محمودی
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.
محمد امیر مشهدی
استاد گروه زبان و ادبیات فارسی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، زاهدان، ایران.