پرورش تفکر انتقادی در مدارس و چالش های گذار از آموزش حافظه محور

تفکر انتقادی به عنوان مهارتی بنیادین در آموزش معاصر، نقش مهمی در توانمندسازی دانش آموزان برای تحلیل و ارزیابی اطلاعات پیچیده و اتخاذ تصمیمات آگاهانه ایفا می کند. این مقاله با هدف بررسی فرآیند پرورش تفکر انتقادی در مدارس و شناسایی چالش های گذار از آموزش حافظه محور به رویکردهای تحلیلی و استدلالی نگارش شده است. روش تحقیق به صورت تحلیلی-توصیفی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی مقالات معتبر صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد که نظام های آموزشی که بر یادگیری عمیق، مشارکت فعال دانش آموز و روش های نوین تدریس تاکید دارند، در توسعه مهارت های تفکر انتقادی موثرتر عمل کرده اند. همچنین، موانعی نظیر مقاومت فرهنگی، حجم بالای محتوای درسی و کمبود آموزش های تخصصی معلمان، روند گذار را دشوار ساخته است. در نهایت، راهکارهایی برای تسهیل تغییر نگرش آموزشی، توانمندسازی معلمان و بهره گیری از فناوری های نوین ارائه شده است که می تواند نقش موثری در ارتقای کیفیت یادگیری و توسعه مهارت های شناختی دانش آموزان داشته باشد.

کلیدواژه ها:

تفکر انتقادی ، آموزش حافظه محور ، روش های نوین تدریس ، مهارت های شناختی ، نظام آموزشی ، مشارکت فعال