تحلیل همبستگی بین نشانگان افسردگی و پرخاشگری در مادران با اختلالات رفتاری (بیش فعالی و پرخاشگری) در دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول مدارس دولتی شهر کرمان در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳
محل انتشار: هجدهمین کنفرانس ملی پژوهش های نوین در تعلیم و تربیت، روانشناسی، فقه و حقوق و علوم اجتماعی
سال انتشار: 1404
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 44
فایل این مقاله در 10 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ABUCONPA18_031
تاریخ نمایه سازی: 25 خرداد 1404
چکیده مقاله:
خانواده، از دیدگاه روان شناسی رشد و نظریه های دلبستگی، نخستین و موثرترین بستر اجتماعی در شکل گیری شخصیت و سلامت روانی فرد به شمار می آید. در این میان، نقش مادر به عنوان مهم ترین عنصر مراقبتی و عاطفی، به ویژه در سال های ابتدایی زندگی کودک و نوجوان، نقشی کلیدی در شکل دهی به الگوهای رفتاری، هیجانی و شناختی دارد. وضعیت روانی مادر، به خصوص افسردگی و پرخاشگری، می تواند تاثیر بسزایی در بروز اختلالات رفتاری همچون بیش فعالی و پرخاشگری در فرزندان داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف تحلیل همبستگی بین نشانگان افسردگی و پرخاشگری در مادران با اختلالات رفتاری (بیش فعالی و پرخاشگری) در دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول مدارس دولتی شهر کرمان در سال تحصیلی ۱۴۰۲–۱۴۰۳ انجام شده است.این مطالعه به روش توصیفی-همبستگی اجرا شده و جامعه آماری آن شامل کلیه دانش آموزان دختر مشغول به تحصیل در مدارس متوسطه اول دولتی شهرستان کرمان بوده است. نمونه گیری به صورت خوشه ای از میان مدارس منتخب انجام شد. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسش نامه افسردگی بک (۱۹۶۱)، پرسش نامه پرخاشگری آیزنگ و ویلسون (۱۹۷۵)، مقیاس سنجش بیش فعالی کودک و نوجوان کانرز (۱۹۹۹)، و پرسش نامه پرخاشگری باس و پری (۱۹۹۲) بودند. داده های حاصل با استفاده از آزمون های آماری مانند ضریب همبستگی پیرسون، همبستگی کانونی و رگرسیون همزمان تحلیل شدند.یافته های پژوهش نشان داد که بین افسردگی مادران و میزان بیش فعالی دانش آموزان، رابطه ای معنادار وجود دارد. همچنین، بین افسردگی مادران و پرخاشگری فرزندان آنان نیز ارتباطی معنادار مشاهده شد. افزون بر این، بین پرخاشگری مادران با هر دو مولفه بیش فعالی و پرخاشگری در فرزندان رابطه ای مثبت و معنادار گزارش شد. این نتایج تاکید می کند که وضعیت روانی و هیجانی مادران می تواند به طور مستقیم بر بروز مشکلات رفتاری و اختلالات کنترلی در کودک و نوجوانان تاثیرگذار باشد؛ بنابراین، توجه به سلامت روان مادران، به ویژه در دوره متوسطه اول تحصیل فرزندان، از اهمیت بسزایی در سیاست گذاری های آموزشی و مداخلات روان شناختی برخوردار است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
فاطمه فرهادی افشار
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، واحد سیرجان، دانشگاه آزاد اسلامی، سیرجان، ایران
سارا نکویی
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، واحد سیرجان، دانشگاه آزاد اسلامی، سیرجان، ایران.
فاطمه مسجدی
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، واحد سیرجان، دانشگاه آزاد اسلامی، سیرجان، ایران
زینب بازیار
کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی،واحد ارسنجان،دانشگاه آزاد اسلامی، ارسنجان ،ایران
عصمت بذرافشان
کارشناسی راهنمایی و مشاوره دانشگاه فرهنگیان کرمان،کرمان، ایران