تحلیل و بررسی نقش و علل ترس از مدرسه در بین دانش آموزان و ارائه راهکارهایی برای بهبود آن

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 19

فایل این مقاله در 15 صفحه با فرمت PDF و WORD قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

ESPE01_2017

تاریخ نمایه سازی: 24 خرداد 1404

چکیده مقاله:

ترس از مدرسه (School Phobia) به عنوان یکی از چالش های مهم روانی-اجتماعی در نظام آموزشی شناخته می شود که می تواند تاثیرات منفی قابل توجهی بر عملکرد تحصیلی، رشد اجتماعی و سلامت روان دانش آموزان داشته باشد. این پدیده که اغلب در مقطع ابتدایی شایع تر است، به صورت امتناع پایدار از حضور در مدرسه یا اضطراب شدید مرتبط با محیط آموزشی ظاهر می شود. بررسی علل این ترس نشان می دهد که عوامل چندبعدی در شکل گیری آن نقش دارند. از منظر روانشناختی، اضطراب جدایی از والدین به ویژه در کودکان کم سن وسال یکی از عوامل کلیدی محسوب می شود. این حالت زمانی تشدید می شود که کودک وابستگی امنیتی شدیدی به مراقبان اولیه خود دارد. از سوی دیگر، عوامل مرتبط با محیط مدرسه شامل روابط نامطلوب با همسالان (مانند قلدری یا طرد اجتماعی)، تعاملات منفی با معلمان (تنبیه های شدید یا انتقادهای مکرر) و فشارهای ناشی از انتظارات تحصیلی نیز سهم بسزایی در ایجاد این ترس دارند. عوامل خانوادگی نیز در این زمینه قابل تامل هستند. شیوه های فرزندپروری افراطی (حمایت گرایی بیش از حد یا سهل انگاری مفرط)، تعارضات خانوادگی و الگوهای اضطرابی والدین می توانند زمینه ساز ترس از مدرسه باشند. از دیدگاه جامعه شناختی، تغییرات سریع در ساختارهای آموزشی و انتظارات فزاینده نظام مدرسه از دانش آموزان بدون در نظر گرفتن تفاوت های فردی، به این مسئله دامن می زند. تاثیرات فرهنگی نیز نباید نادیده گرفته شود. در برخی موارد، عدم تطابق بین ارزش های خانوادگی و محیط آموزشی یا تفاوت های زبانی و قومی می تواند به احساس غریبگی و اضطراب منجر شود. از منظر عصب شناختی، برخی دانش آموزان به دلیل ویژگی های ذاتی سیستم عصبی، مستعد تجربه سطوح بالاتری از اضطراب هستند که محیط مدرسه می تواند این تمایل را فعال کند.پیامدهای این پدیده قابل توجه است. به طور معمول، کاهش حضور در مدرسه به افت تحصیلی، محدودیت در رشد مهارت های اجتماعی و در موارد شدیدتر به بروز اختلالات اضطرابی پایدار منجر می شود. برای مقابله با این چالش، راهکارهای چندسطحی پیشنهاد می شود. در سطح فردی، استفاده از روش های درمانی شناختی-رفتاری و مواجهه تدریجی می تواند موثر باشد. در سطح مدرسه، ایجاد محیطی حمایتی، آموزش معلمان در زمینه مدیریت کلاس های حساس به اضطراب و اجرای برنامه های مداخله ای زودهنگام ضروری است. در سطح خانواده، آموزش والدین درباره شیوه های تربیتی مناسب و کاهش وابستگی های ناسالم توصیه می شود. در نهایت، در سطح سیاست گذاری آموزشی، بازنگری در برنامه های درسی با تاکید بر انعطاف پذیری بیشتر و توجه به نیازهای عاطفی دانش آموزان می تواند به کاهش این پدیده کمک کند. این بررسی نشان می دهد که مقابله موثر با ترس از مدرسه مستلزم همکاری بین رشته ای و اتخاذ رویکردی جامع نگر است که ابعاد مختلف فردی، خانوادگی، آموزشی و اجتماعی را در نظر بگیرد.

نویسندگان

زینب محمودی

دانش آموخته ی کارشناسی مدیریت تعاون علمی کاربردی میاندوآب

زیبا محمودی

دانش آموخته ی کارشناسی ارشد برنامه ریزی درسی ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد بناب