بررسی تطبیقی عناصر طبیعت در غزل های حافظ و غزلیات شمس مولوی
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 48
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ESPE01_1684
تاریخ نمایه سازی: 6 خرداد 1404
چکیده مقاله:
طبیعت در شعر این دو شاعر، فراتر از صرف یک زمینه تصویری یا پس زمینه زیباشناسانه ظاهر شده و به عنوان ابزاری چندلایه برای بیان پیچیده ترین مفاهیم روحانی و انسانی به کار رفته است. غزلیات حافظ با بهره گیری از زبان تمثیلی و استعاری، عناصر طبیعی همچون گل، بلبل، باد، شراب، ماه و نور را به نمادهایی تبدیل کرده اند که نشانگر تنوع احساسات انسانی، از عشق زمینی و شیدایی تا نقد وضعیت اجتماعی و دعوت به آزادی روح است. این تصاویر به گونه ای طراحی شده اند که در عین زیبایی ظاهری، حامل پیام هایی عمیق و چندوجهی درباره روح زندگی، آزادی، و سرور انسانی باشند. مولوی با نگرشی کاملا عرفانی و وحدت گرا، عناصر طبیعت را به عنوان نمایندگان تجلی فیض الهی و مسیر سیر و سلوک معنوی می نگرد. نمادهایی چون آب، آتش، باد و خاک در شعر مولوی نه تنها به عنوان پدیده های طبیعی بلکه به عنوان واسطه هایی برای درک حقیقت مطلق و مرحله های تحول روحی انسان در راه رسیدن به کمال معنوی به کار می روند. این نگاه وحدت گرایانه طبیعت را بخشی از یک کل هماهنگ و متعالی می داند که در آن انسان و جهان طبیعت در ارتباطی مستمر و عمیق با معشوق مطلق قرار دارند. مولوی با بهره گیری از تصویرسازی های پررمز و معنا، توانسته است رابطه انسان با خداوند و حرکت به سوی وحدت وجود را به زبانی شاعرانه و تاثیرگذار بیان کند. تحلیل تطبیقی این دو رویکرد در این پژوهش نشان می دهد که اگرچه حافظ و مولوی هر دو از طبیعت به عنوان منبعی غنی برای بیان احساسات و مفاهیم استفاده کرده اند، اما تفاوت های بنیادینی در سبک شعری، جهان بینی فلسفی و رویکرد معنایی آنها وجود دارد که این تفاوت ها موجب تنوع و غنای بیشتر ادبیات عرفانی فارسی شده است.
کلیدواژه ها:
نویسندگان
معصومه حسینی
کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، استان فارس