چالش ها و فرصت های استفاده از مدل های یادگیری معکوس در مدارس ابتدایی

مدل یادگیری معکوس یا 'Flipped Classroom' یکی از نوآوری های برجسته در حوزه آموزش است که با تغییر نقش های سنتی معلم و دانش آموز، تلاش دارد فرآیند یادگیری را به شیوه ای فعال تر و تعاملی تر تبدیل کند. در این مدل، یادگیری مفاهیم پیش از کلاس انجام می شود و زمان کلاس به فعالیت های عملی، بحث های گروهی و حل مسائل اختصاص می یابد. هدف این رویکرد، افزایش مشارکت دانش آموزان، تقویت تفکر انتقادی و حل مسئله و ایجاد یادگیری فعال است. استفاده از این مدل در مدارس ابتدایی می تواند مزایای بسیاری داشته باشد. این مدل فرصت هایی برای بهبود کیفیت یادگیری فراهم می آورد، چرا که به دانش آموزان امکان می دهد تا با سرعت خود یاد بگیرند و مفاهیم را به طور عمیق تری درک کنند. همچنین، تعامل بیشتر دانش آموزان با معلمان و هم کلاسی ها در کلاس موجب می شود تا به طور فعال در فرآیند یادگیری مشارکت داشته باشند. علاوه بر این، یادگیری معکوس به دانش آموزان کمک می کند تا مهارت های دیجیتال خود را تقویت کرده و مسئولیت بیشتری در فرآیند یادگیری خود به عهده بگیرند. با این حال، اجرای این مدل در مدارس ابتدایی با چالش هایی نیز همراه است. برای غلبه بر این چالش ها، مقاله حاضر پیشنهاداتی همچون برگزاری دوره های آموزشی برای معلمان، ایجاد دسترسی به فناوری برای تمامی دانش آموزان، افزایش همکاری با والدین و اجرای تدریجی این مدل در فرآیند آموزشی را مطرح می کند. در نهایت، این مقاله به بررسی مدل یادگیری معکوس در مدارس ابتدایی پرداخته و فرصت ها، چالش ها و راهکارهای اجرایی آن را تحلیل می کند. هدف آن، فراهم آوردن دیدگاه های کاربردی برای بهبود فرآیند یادگیری در مدارس ابتدایی از طریق بهره برداری از این روش نوین است.

کلیدواژه ها:

یادگیری معکوس ، آموزش دیجیتال ، مدارس ابتدایی ، مشارکت فعال ، تفکر انتقادی