شناسایی ویژگی های روانی و اخلاقی افراد داستان

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 12

فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

CASEP01_0960

تاریخ نمایه سازی: 13 اردیبهشت 1404

چکیده مقاله:

از وقتی که در باد با یکجوری کمی فهم داشتم، می شنیدم که اطرافیانم چیزهایی را به هم می گویند که واقعیت ندارد. منظورشان را نمی فهمیدم. بزرگ ترها کارهای عجیب و غریب زیادی انجام می دهد. یک بار یادم می آید، پدرم چند روزی در خانه خواب بود و در اواسط یکی از خواب هایش رئیس تلفن همراهش تماس گرفت. تلفن را که برداشت صدای خواب آلود می گفت: "بله آقای رئیس! باور کنید شبانه می شود که روی پرونده های شما کار می کنم، از خستگی ندارم. چندروزی می شود که یک روی یک تخت نگذاشته ام! فکر می کنم پدرم بهترین شغل دنیا را دارد. چون سخت ترین شرایط کاری اش ساعت ها خوابیدن و درازکشیدن و تماشای تلویزیون است. پس چگونه یک روز یکی از دوستان پدرم تماس گرفته بود روی تلفن می خواند؟! یک بار هم که یکی از دوستان پدرم تماس گرفته بود که به من داده بود و می گفت: "هر کسی که پدر بزرگ در خانه نیست. هر چه می گفتم پدرجان تو که اینجا هستی!" باور نمی کرد. هربار سخت بگو من اینجا هستم. چطور می شود وقتی جلوی چشمانم ایستاده و با من حرف می زند، باشد! راجب خطای دید چیزهایی شنیده ام.