هنر عمومی؛ هنر در خدمت عموم یا برای به خدمت گرفتن عموم؟

تاکنون در مطالعات گسترده ای پذیرفته شده است که هنر عمومی تاثیرات قابل توجهی در شهر دارد. هدف از این تحقیق بررسی مجدد این موضوع نیست؛ بلکه پرسش این مقاله از انواع این تاثیرات و سیر تحول آن است. در واقع پرسش اصلی این مقاله این است که آیا هنر عمومی به معنی هنری است که برای عموم مفید باشد یا به معنی داشتن نقشی فعال در شهر توسط عموم است؟ پاسخ به این پرسش نیازمند بررسی مفهوم هنر عمومی در طول تاریخ است. در این مقاله روشن شدن سیر تحول این مفهوم نقش هنر عمومی در انواع دوره ها را نشان میدهد و مفهوم هنر عمومی به عنوان یک کالا برای خدمت رسانی به عموم را به چالش می کشد. به نظر می رسد مفهوم هنر به عنوان یک کالای عمومی تنها در سده های اخیر باب شده است. مفهومی که هرچند با هدف فایده ی عمومی شکل گرفته است اما در عمل از این فایده ی عمومی فاصله دارد. چرا که هنری که برای فایده رساندن به عموم طراحی شده باشد، همواره با یک فاصله از تقاضای عمومی و با نگاهی از بالا به پایین عرضه می شود. درحالی که یکی از پرفایده ترین نقشهای هنر می تواند همراه کردن عموم مردم در تصمیم گیری های جمعی باشد. نقشی که در گذشته بی شتر دیده می شود و در دوران مدرن کم رنگتر شد. در این مقاله این سیر تحول شرح داده شده است و راهکارهایی که امروزه برای بازگشت به نقش فعال تر هنر عمومی ترسیم شده است نیز بررسی می شود.

کلیدواژه ها:

هنر عمومی ، هنر شهری ، تاریخ هنر ، هنر مشارکتی