رابطه میان هنر و اخلاق در فلسفه هنر
سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 65
فایل این مقاله در 11 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد
- صدور گواهی نمایه سازی
- من نویسنده این مقاله هستم
استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:
شناسه ملی سند علمی:
ICAHU01_1250
تاریخ نمایه سازی: 7 اردیبهشت 1404
چکیده مقاله:
در این مقاله به بررسی رابطه میان هنر و اخلاق، که یکی از مباحث محوری در فلسفه هنر است، پرداخته می شود. این مسئله از دیدگاه های مختلف تاریخی، از جمله نظرات افلاطون و ارسطو که هنر و اخلاق را به هم مرتبط می دانستند، تا دیدگاه های مدرن و پست مدرن که استقلال هنر از معیارهای اخلاقی را مطرح می کنند، مورد توجه قرار می گیرد. فیلسوفان کلاسیک، مانند افلاطون، بر این باور بودند که هنر باید در خدمت ترویج ارزش های اخلاقی باشد، در حالی که ارسطو با مفهوم کاتارسیس، اثرات درمانی هنر بر روان انسان را برجسته می کرد. کانت، به عنوان یکی از چهره های برجسته فلسفه مدرن، هنر و اخلاق را دو حوزه مستقل می دانست و تاکید داشت که زیبایی شناسی به تنهایی ارزشمند است. در مقابل، نظریات لئو تولستوی و مارتا نوسبام نشان دهنده این باور است که هنر می تواند به ترویج ارزش های اخلاقی کمک کند و احساساتی چون همدلی و شفقت را در مخاطب برانگیزد. این مقاله به تحلیل دیدگاه های مختلف فیلسوفان، از جمله رانسیر و نوسبام، می پردازد و نشان می دهد که رابطه میان هنر و اخلاق پیچیده و چندلایه است. همچنین، نقش هنر در تغییرات اجتماعی و اخلاقی و تاثیر آن بر حساسیت ها و ارزش های جامعه را مورد بررسی قرار می دهد. در نهایت، مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که آیا هنر و اخلاق می توانند به طور همزمان وجود داشته باشند و چگونه می توان از هنر به عنوان ابزاری برای ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی و ارتقاء ارزش های اخلاقی استفاده کرد. هدف اصلی این تحقیق، شفاف سازی و تحلیل پیچیدگی های این رابطه و نظرات مختلف فیلسوفان درباره تعامل هنر و اخلاق است.
نویسندگان
هادی عسکری فر
استاد دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان واحد خوراسگان
سعید کرمی
استاد دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان واحد خوراسگان
سارا اسکندری
استاد دانشگاه آزاد اسلامی اصفهان واحد خوراسگان