بررسی تاثیر نوآوری باز بر ارتقای چابکی سازمان پایدار با نقش میانجی دوسوتوانی سازمانی و نقش تعدیل کننده قابلیت مدیریت دانش (مورد مطالعه: شرکت کاله)

انگیزه اصلی این مطالعه بررسی تاثیر نوآوری باز بر ارتقای چابکی سازمان پایدار با نقش می انجی دوسوتوانی سازمانی و نقش تعدیل کننده قابلیت مدیریت دانش می باشد. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-پیمایشی می باشد. داده های تحقیق از طریق سوالات پنج گزینه ای لیکرت موجود در پرسشنامه تحقیق جمع آوری شده است. در پژوهش حاضر به منظور تجزیه و تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه، متناسب با نیاز آماری از نرم افزار آماری SPSS و از نرم افزار معادلات ساختاری PLS در قالب دو بخش آمار توصیفی و استنباطی به صورت رگرسیون خطی و چندگانه استفاده گردیده است. جامعه مورد مطالعه شامل کلیه کارکنان ستادی شرکت کاله که تعداد آنها ۳۸۰۰ نفر هستند. حجم نمونه در این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران برای جوامع قابل شمارش به تعداد ۳۴۸ نفر خواهد بود. روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس است. در این روش شانس انتخاب شدن هر یک از اجزا یکسان می باشد. نتایج پژوش نشان داد که دوسوتوانی سازمانی به طور مثبت رابطه بین نوآوری باز و ارتقای چابکی سازمان پایدار را واسطه می کند (۱۰۶/۰). قابلیت مدیریت دانش به طور مثبت رابطه بین نوآوری باز و دوسوتوانی سازمانی را تعدیل می کند (۳۲۷/۰). نوآوری باز بر ارتقای چابکی سازمان پایدار (۳۲۷/۰) تاثیر معناداری دارد. تعادل بین اکتشاف و بهره برداری به طور مثبت رابطه بین نوآوری باز و ارتقای چابکی سازمان را واسطه می کند (۰۶۷/۰). توازن بین اکتشاف و بهره برداری به طور مثبت رابطه بین نوآوری باز و ارتقای چابکی سازمان را واسطه می کند (۱۱۲/۰). قابلیت مدیریت دانش به طور مثبت رابطه بین نوآوری باز و تعادل بی ن اکتشاف و بهره برداری را تعدیل می کند (۱۱۹/۰). قابلیت مدیریت دانش به طور مثبت رابطه بین نوآوری باز و توازن بین اکتشاف و بهره برداری را تعدیل می کند (۲۶۸/۰).

کلیدواژه ها:

نوآوری باز ، ارتقای چابکی سازمان پایدار ، دوسوتوانی سازمانی ، قابلیت مدیریت دانش