افسردگی دانش آموزان در مقاطع ابتدایی

سال انتشار: 1403
نوع سند: مقاله کنفرانسی
زبان: فارسی
مشاهده: 63

فایل این مقاله در 17 صفحه با فرمت PDF قابل دریافت می باشد

استخراج به نرم افزارهای پژوهشی:

لینک ثابت به این مقاله:

شناسه ملی سند علمی:

NCPP11_262

تاریخ نمایه سازی: 27 فروردین 1404

چکیده مقاله:

افسردگی در کودکان و دانش آموزان مقطع ابتدایی یکی از مهمترین مشکلات روان شناختی است که می تواند تاثیرات عمیقی بر عملکرد تحصیلی، تعاملات اجتماعی و رشد عاطفی آنها بگذارد. تحقیقات نشان داده اند که عوامل متعددی مانند استرس تحصیلی، مشکلات خانوادگی، شرایط اقتصادی-اجتماعی نامناسب، تجربیات منفی در مدرسه و کمبود حمایت عاطفی از سوی والدین و معلمان می توانند زمینه ساز بروز افسردگی در کودکان باشند (اسمیت و همکاران، ۲۰۲۰). دانش آموزانی که از افسردگی رنج می برند، اغلب دچار کاهش تمرکز، افت تحصیلی، عدم علاقه به فعالیت های اجتماعی و احساس خستگی مداوم می شوند (جانسون، ۲۰۱۹). همچنین، پژوهش ها نشان می دهد که نشانه های افسردگی در کودکان ممکن است با علائمی مانند تحریک پذیری، مشکلات خواب، بی آشتی هایی و کاهش اعتماد به نفس همراه باشد (براون، ۲۰۱۸). عدم شناسایی و درمان به موقع این اختلال می تواند منجر به مشکلات جدی تر در نوجوانی و بزرگسالی شود (ویلیامز، ۲۰۲۱). هدف این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر بروز افسردگی در دانش آموزان ابتدایی، تاثیر آن بر عملکرد تحصیلی و تعاملات اجتماعی و ارائه راهکارهای موثر برای پیشگیری و درمان این مشکل است. یافته های پژوهش نشان می دهد که آموزش والدین و معلمان در زمینه ی سلامت روان، تقویت حمایت عاطفی، کاهش فشارهای تحصیلی و استفاده از روش های مشاوره ای و روان درمانی می تواند در کاهش افسردگی کودکان تاثیر بسزایی داشته باشد. این پژوهش بر ضرورت توجه بیشتر به سلامت روان دانش آموزان در مدارس ابتدایی و اجرای برنامه های پیشگیرانه در این زمینه تاکید دارد. یک معلم باید با روحیات، نیازها، مشکلات و رفتار دانش آموزان و دلایل رفتار آنان آشنا باشد تا بتواند کلاس را به شکل مطلوبی اداره کند و بتواند علاوه بر آموزش مطالب درسی به مسائل روان شناختی بچه ها نیز توجه داشته باشد. بیشتر مسائل تحصیلی و روان شناسی دانش آموزان با هم آمیخته اند. یک کودک دارای مشکل، ظاهرا مشکل تحصیلی دارد اما وقتی بررسی می شود می بینیم مسائل روانی منجر به مشکل تحصیلی شده است. مشکلات روانی از قبیل اضطراب، افسردگی، کاهش انگیزه، نبودن اعتماد به نفس، خشم و... کودکان به هیچ وجه در برابر عواطف شدید و حوادث تنش زایی که ممکن است به افسردگی منجر شوند، مصون نیستند. هرکدام از این مشکلات با دلایل مختلفی به وجود می آیند و اگر بررسی نشوند مشکلات جبران ناپذیری در پی خواهد داشت. معلم ها می توانند با ارتباط والدین، نقش موثر در ارتباطات داخل خانواده داشته باشند و بر رفتار دانش آموزان اثر بگذارند. کودک افسرده فاقد انرژی الزم است و احساس خستگی می کند. از لحاظ ظاهر رنگی پریده دارد و تمرکز حواس او پایین می آید، چنانچه قادر به توجه کردن نیست. دانش آموز افسرده خود را فردی بی کفایت احساس می کند و به لحاظ پایین بودن سطح توجه تمرکز، اغلب قادر به درس خواندن نیست. یادگیری او کند می شود و علاقه ای به درس و مدرسه نشان نمی دهند. افت تحصیلی برای وی پیش می آید و تدریجا تمایل رفتن به مدرسه در او کم می شود. در این شرایط والدین معمولا علت را در مدرسه جست و جو می کنند؛ در حالی که اغلب، علت این نوع ترس افسردگی کودک است. کودکان افسرده بسیار به مادر وابسته می شوند و نگران از دست دادن مادر یا بیمار شدن وی هستند؛ برای همین از مدرسه دوری می کنند. یکی از مسائلی که معلم ها جدا از مسائل تحصیلی و آموزشی با آن مواجه هستند، رفتار دانش آموزان است. اکثر معلمان با خود

نویسندگان

محدثه شهسواری پور

کارشناسی مدیریت امور فرهنگی، دبستان نورالعلم ناحیه یک بندرعباس