تاثیر نقش روان شناسی و جامعه شناسی در جهت جلوگیری از تقلب در سازمان از دیدگاه روانشناسی صنعتی

تقلب را نیز همانند دیگر جرم ها می توان با سه عامل تشریح کرد: وجود مجرم با انگیزه، وجود اهداف مناسب و مربوط، نبود یک سرپرست هوشیار با یک سامانه ی کنترلی با کیفیت (کوهن، فلسان، ۱۹۷۹) کوهن و فلسان (۱۹۷۹) به عنوان نخستین پژوهشگرانی شناخته شده اند که در یک مطالعه بر عامل های انگیزه و دیگر جنبه های روانی موثر بر کالهبرداری تمرکز کرده اند. آن ها در این مطالعه به شناسایی بعضی عوامل روان شناختی مربوط به تقلب پرداختند و در پایان پژوهش خود به این موضوع اذعان کرده اند که نتوانستند اند همه ی عوامل موجود را بررسی کنند و البته عوامل شناسایی شده نیز لزوما قادر به جداسازی افراد متقلب و افراد پابند به قوانین و مقررات نیست. دو عامل بعدی، یعنی فرصت های مناسب و عامل کنترلی در بعد گسترده تری در مجموعه پژوهش های دیگری زیر عنوان *پرجم های قرمز* یا عبارتی مشابه به بحث و بررسی شده اند. در این مقاله تلاش بر این است که خالصه ای از پژوهش های انجام شده در زمینه ی انگیزه های موجود برای تقلب در بعد روان شناختی ارائه شود. بدین منظور پس از ارائه ی مقدمه ای مختصره عوامل روان شناختی موثر در تقلب، انگیزه های الزم برای تقلب، و سپس ابعاد گوناگون آن به طور خالصه بحث و بررسی می شود.

کلیدواژه ها:

تقلب ، روانشناسی سازمانی ، علوم رفتاری ، شاخص های سازمان